بسم الله الرحمن الرحیم


نیاز بَشر به راهنما و اثبات عقلی آنبشر از ابتدای خلقت و زندگی بر روی کرة زمین همواره در امور مختلف محتاج راهنما بوده است. هر چند این مسئله بدیهی و روشن است امّا برای بهتر روشن شدن باید به دو مقدمه کاملاً عقلی و بدیهی توجه داشته باشیم:

1-انسان مخلوق است. یعنی آفریده شده است. نخست نبوده و سپس بوجود آمده است.
2-هر مخلوقی محتاج و نیازمند است. به عبارتی لازمة مخلوق بودن احتیاج و نیاز است.

نیازمندی یک مخلوق در دو مسئله کاملاً مسلّم و قابل درک است:


1-امور مختلف نیازمند کمک است.
2-نیازمند هدایت و راهنمایی است.

احتیاج بشر به یاری و کمک در زندگی و بلکه اصل زنده ماندنش به حدّی ضروری است که در بسیاری موارد بدون کمک، زندگی برایش غیر ممکن می‌شود؛ مثل احتیاج او به آب، غذا و هوا.

از سوی دیگر احتیاج و نیاز او به هدایت و راهنمایی نیز به حدّی ضروری است که در بسیاری موارد بدون آن قادر به زندگی نیست. همانطور که در یادگیری شغلها، حرفه‌ها و فنون مختلف نیازمند راهنمایی کسی است که در این امور تخصص دارد تا به طور صحیح او را آموزش دهد.

حال که نیاز فطری و عقلی انسان به راهنما در بُعد مادی ثابت شد، نیاز نظری و عقلی او به هدایت و راهنمایی در بُعد معنوی نیز به طریق قطع ثابت می‌شود. چرا که راهنمایی در مسائل مادی در محدودة محسوسات است اما راهنمای در مسائل معنوی امری فراتر از محدودة محسوسات است؛ لذا از پیچیدگی و اهمیّت بیشتری در زندگی انسان برخوردار است و باید دید راهنمای معنوی یا هدایت انسان از سوی چه منبعی است؟ و چه کسی می‌تواند او را هدایت کند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت: انسان مخلوق است و هر مخلوق خالقی دارد و خالق یک پدیده بهتر از هر کس دیگری به احوال و مسائل مخلوق خود احاطه و آگاهی دارد. به عنوان مثال فرض کنید یک مهندس ماهر، کامپیوتر بسیار سرّی و پیچیده‌ای را طرّاحی کرده است که فقط خود او نسبت به ساختار و رموزش آگاهی کامل دارد. در واقع این مهندس، خالق و سازنده است و کامپیوتر مخلوق و مصنوع اوست. حال آیا کسی بهتر از او می‌توان یافت که به ویژگی‌ها و برنامة این کامپیوتر تسلّط داشته باشد؟ قطعاً پاسخ منفی است زیرا خالق و سازندة یک پدیده بهتر از دیگران بر مصنوع خود و بر جزئیات آن آگاهی ارد. حال با توجه به این مثال، همانطور که هدایت یک برنامة کامپیوتری یا هر وسیلة دیگری نیازمند اطلاعات سازندة آن است، قطعاً هدایت انسان نیز باید بوسیلة آفریننده و خالق او انجام گیرد. چرا که انسان اشرف مخلوقات است و هدایت معنوی و روحی او دارای ظرافت و دقّت خاصّی است که فقط خالق او یعنی خدای تعالی به آن آگاهی و احاطة کامل دارد. همانگونه که خدای تعالی در قرآن کریم بارها و بارها به این حقیقت اشاره و فرموده است: (انَّ علینا لَلْهُدى)(1) (تحقیقاً راهنمایی و هدایت فقط برعهدة ماست.)

در جای دیگر آمده است: (ربّنا الّذی أَعطى کلَّ شیءٍ خلقه ثُمَّ هَدى)(2). (پروردگار ما همان کسی است که هر چیزی را خلق فرمود و سپس آنرا هدایت نمود.)

هدایت تکوینی همان هدایتی است که خدای تعالی در همه مخلوقات خویش از جمله جمادات یا مخلوقاتِ فاقد اختیار خود اعمال می‌فرماید و چون آنها اختیاری ندارند، بر طبق همان هدایت یعنی هدایت تکوینی، خود بخود هدایت می‌شوند؛ نظیر هدایت کرات آسمانی و کهکشانهای عظیم و یا هدایت کوچکترین اجسام مثل اتم. هدایت تکوینی خدای تعالی با توجّه به نظم موجود در عالم هستی کاملاً مشهود و مسلّم است. به عبارت ساده‌تر، نظم موجود در جهان هستی، همان هدایت تکوینی خداوند است.

امّا هدایت تشریعی، هدایتی است که از سوی خدای تعالی برای مخلوقاتی که دارای اختیار هستند انجام گیرد. در این میان انسان نیز به عنوان یک مخلوق دارای اختیار، مشمول هدایت تشریعی پروردگار است.

این هدایت تشریعی خدای تعالی بوسیلة نمایندگان او انجام می‌شود. نام این نمایندگان، انبیاء و اوصیاء الهی است. به عبارتی پیامبران و اوصیاء از سوی خدای تعالی عهده‌دار هدایت انسان هستند و این یک تناسب عقلایی است که هادی و راهنما برای هدایتِ کسی که قصد هدایت او را دارد باید از اسباب و وسائلی استفاده کند که کاملاً متناسب و قابل درک و مأنوس باشد. به عنوان مثال بهتر است معلّم و مربّی جهت راهنمایی و آموزش شاگرد، از جنس او باشد یعنی اگر شاگردش انسان است او هم انسان باشد نه جنّ و ملک و یا غیر انسان. از این گذشته مربّی باید به همان زبانِ مادری که شاگردان می‌فهمند با آنها سخن بگوید زیرا در غیر این صورت راهنمایی او بی‌نتیجه خواهد ماند چرا که اگر زبان مربّی با زبان شاگردان متفاوت باشد شاگردان متوجّه صحبتهای او نخواهند شد. با توجّه به این امر، هدایت و راهنمایی خدای تعالی نیز باید بوسیلة کسانی انجام شود که همین تناسب و اشتراکات را نسبت به ما انسانها داشته باشند یعنی اوّلاً: باید آنها همانند ما، انسان باشند نه موجود دیگری مثل جنّ و مَلک.

ثانیاً: هر چند که روح او با عظمت است ولی باید تمام خصوصیات بدنی و ظاهری ما انسانها از قبیل حواس پنجگانه، احساساتِ تشنگی، گرسنگی، درد، گرما، سرما و… یا اموری مثل صحبت کردن، خوابیدن، ازدواج و… را داشته باشد. از این رو پیامبران و اوصیاء الهی به عنوان هادیان و راهنمایان بشریّت که وجود آنها و هدایتشان برای بشر لازم است، از ابتدای خلقت تا انتها این وظیفة حساس و واجب، یعنی هدایت بشریّت را به عهده داشته و خواهند داشت. و از جنس انسان می‌باشند و تمامی ویژگیها و خصلتهای دیگر افراد را دارا می‌باشند مانند انسانهای معمولی غذای می‌خورند، لباس می‌پوشند و ازدواج می‌کنند و حتّی خداوند آنها را از میان قومشان برگزید تا پیشینة آنها مورد شناخت مردم باشد و مردم نگویند که ما پیامبر را نمی‌شناسیم و از میان ما نیست.

با این توضیحات به این نتیجه می‌رسیم که: بشر مخلوق است؛ مخلوق ذاتاً محتاج است؛ از جمله نیازهای مخلوق هدایت و راهنمایی است و هدایت مخلوق دست خالق اوست. از آنجا که خالق انسان خدای نامحدود است، لذا بوسیلة انبیاء و اوصیاء خود انسان را هدایت فرموده است. و خلاصه اینکه این هدایت معنوی به حدّی ضروری است که در طول تاریخ از ابتدای زندگی روی کرة زمین تا انتهای آن، بشر همواره دارای راهنما بوده و خواهد بود و حتّی برای یک لحظه و یا یک مدّت محدود نیز هرگز بدون راهنمای الهی نبوده و نخواهد بود.
 
پی نوشت:
(1) سوره مبارکه لیل، آیه 12.
(2) سوره مبارکه طه، آیه 50.

 

برگرفته از: موعود

 


mahdimouood.ir