- admin
- Saturday 5 October 13
- 19:12
- ۱ نظر
یکی از مفاهیمی که در جریانهای دینی و شبه دینی مختلف جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است. در قرآن کریم نیز بارها به این مفهوم اشاره شده است.
یکی از مفاهیمی که در جریانهای دینی و شبه دینی مختلف
جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است.
در داستان هبوط آدم علیه السلام از بهشت نیز قرآن کریم ذکر می فرماید که شیطان با وسوسه "درخت جاودانگی" او را فریفت[5].
اما هیچ یک از توصیفاتی که در قرآن از پدیده هایی همچون درخت، سنگ (همچون: منها لما یهبط من خشیة الله)، خوراکیها (همچون: زیتون، عسل، انجیرو...)، حیوانات (همچون: سگ اصحاب کهف، هدهد و مورچه سلیمان، شتر صالح، پرندگان ابابیل و...) و سایر پدیده های طبیعی (آتش، کوه، دریا، بادها، ماه، ستارگان، شهابها، خورشید و..) موجود است، به معنای تقدسب خشیِ متافیزیکی به این امور نیست.
بلکه همه آنها از آن جهت که بخشی از خلقت شگرف خداوند و جلوهای از زیبایی و حکمت و رحمت و عظمت او هستند، قابل توجهند.
هیچ یک از تعابیر قرآن درباره این پدیده ها را نمیتوان توجیهی برای بزرگداشت و تقدس بخشی خرافی به بخشهای طبیعت دانست.
تقدس مکانها و اشیاء مادی همواره بالعرض و به اعتبار حقیقتی متافیزیکی و متعالی بوده است که با آن شیء نسبت دارد.
برای مثال تقدس تربت کربلا بواسطه ارتباط این خاک با وجود مقدس سیدالشهداء و واقعه عاشوراست نه ویژگی باطنی ای که "زمین" واجد آن است.
در خصوص عنصر طبیعی "آب" خداوند در قرآن کریم تعبیری به کار برده است که در خصوص هیچ عنصر مادی ذکر نشده است (جعلنا من الماء کل شیء حی)؛
با این حال این تعبیر سبب تقدسی خرافی برای آب در میان مسلمانان نشده است و هر چند باران و آب همواره "نشانه رحمت خداوند" دانسته شده ولی هیچ گروه و فرقه ای به "واسطه میان زمین و آسمان" (عالم جسمانی و ملکوت) بودن آب قائل نشده است.
در خصوص "آب" خداوند در قرآن کریم تعبیری به کار برده است که در خصوص هیچ عنصر مادی ذکر نشده است
(جعلنا من الماء کل شیء حی)؛
با این حال این تعبیر سبب تقدسی خرافی برای آب در میان مسلمانان نشده است
با این حال درخت در کابالا و فرقه های پاگانیستی جایگاهی مقدس و متافیزیکی دارد. تمام هستی شناسی آیین کابالا و اسطوره شناسی یهود به صورت سمبلیک در درختواره ای با نام "درخت حیات" معرفی می شود.
درخت حیات[6]، درخت دانش[7]، درخت مرگ[8]، درخت ارواح[9] و درخت کیهانی[10] از جمله استعاره هایی هستند که با تکیه بر مفهوم درخت، در آموزه های کابالیستی برای توصیف جهان خلقت مورد استفاده قرار گرفته اند.
با این حال جایگاه مقدس و حلقه آسمان و زمین بودن درخت در آیین کابالا تنها به معانی استعاره ای آن محدود نمی شود. در آیین کابالا درخت زمینی نه به عنوان جلوه ای از خلقت خداوند بلکه به عنوان واسطه ای میان عالم بالا و عالم جسمانی و حلقه ای میان عالم ملکوت و عالم ناسوت مورد توجه است.
این اعتقاد عمیق عمدتاً بر اساس کشف و شهود و اظهارات بزرگان عرفا کابالا صورت بندی شده است و کمتر به ارائه دستمایه های کلامی برای توجیه آن پرداخت شده است.
تمام هستی شناسی آیین کابالا و اسطوره شناسی یهود
به صورت سمبلیک در درختواره ای با نام "درخت حیات" معرفی می شود.
خاخام اسحاق بن سیلمان لوریا مشهور به اسحاق لوریا[11] که به عنوان پدر کابالای امروزی شناخته میشود، از جمله کسانی بود که به حلقه واسط بودن درخت میان عالم ملکوت و عالم جسمانیات اعتقاد داشت.
او درختان را جایگاه آرام گرفتن نفوس انسانی پس از مرگ میدانست. در شرح احوالات او آمده است که وی به "بهار" توجه خاص داشت و در ماه "نیسان[12]" هنگام شکوفه زدن درختان به انجام اعمال عبادی خاص در مقابل درختان اقدام مینمود.
او اعتقاد داشت با این اعمال به روح سرگشته کسانی که در درختان هستند یاری میرساند تا به جای سقوط به مراتب پایینتر، به سوی تعالی بالا بروند. به گفته کابالیستها سنت لوریا این بود که شاگردانش را به میان درختان و طبیعت ببرد و در آنجا به آنها آموزش دهد.
خاخام اسحاق لوریا که به عنوان پدر کابالای امروزی شناخته میشود،
از جمله کسانی بود که به حلقه واسط بودن درخت میان عالم ملکوت و عالم جسمانیات اعتقاد داشت.
در شرح احوالات خاخام لوریا آمده است که وی به "بهار" توجه خاص داشت و در ماه "نیسان" هنگام شکوفه زدن درختان به انجام اعمال عبادی خاص در مقابل درختان اقدام می نمود!
به گفته شاگردانش در یکی از این روزها لوریا چشمان خود را باز میکند و درختان را نفوس انسانی با روحهای بیشمار میبیند. لوریا از نفوس مردگان میپرسد شما چرا اینجا (در درختان) توقف کردهاید.
نفوس پاسخ میدهند این به دلیل آن است که در زمان حیات توبهکار نبودیم. ما تو را میشناسیم و میدانیم میتوانی به ما کمک کنی. لوریا نیز قول میدهد کمک کند از برزخ درخت رها شده و بالا بروند.
شاگردانش لوریا را در حال گفتگو میدیدند در حالی که تنها او بود که سخن میگفت و روح درختان از دید شاگردان پنهان بودند. شاگردان بعدها از او پرسیند تو با چه کسانی سخن میگفتی و لوریا پاسخ داد: اگر میتوانستید آنها را ببینید، از اینکه چه جمعیتی از ارواح در درختان هستند، حیرتزده می شدید[13].
اولین اشارات در خصوص اینچنین جایگاهی برای درخت در آثار موشه لئونی نویسنده کتاب مشهور زوهار[14] به چشم میخورد. او در کتاب هانفش هاهاخامه (النفس الحکیمه) از این ویژگی و جایگاه درخت برای توضیح جهان کابالا در تمثیل درخت زندگی استفاده مینماید.
در آموزه های کابالا درختان نه تنها جایگاه نفوس و ارواح انسانی هستند بلکه خودشان نیز نفس مجرده دارند. این عقیده در شرح احوال خاخام ناخمان برسلاوی[15] توضیح داده شده است. او روزی در سفر، برای اقامت شب مسافرخانه چوبی را برمیگزیند.
خاخام ناخمن در دل شب با صدای بلند شروع به گریه میکند به نحوی که صاحب مسافرخانه و همراهان خاخام متوجه حالت غیرعادی او میشوند. همگی گرد او میآیند تا علت را جویا شوند.
خاخام قبل از هر سخنی کتابی را بیرون میآورد و با چشمان بسته آن را باز میکند و سپس جمله نوشته شده در صحفه را میخواند: «قطع کردن درخت پیش از موعد، همانند کشتن یک نفس است.»
خاخام از صاحب مسافرخانه سوال میکند آیا چوب دیوارهای مسافرخانه ازدرختانی است که پیش از موعد قطع شده است؟ مسافرخانه تأیید میکند.
خاخام توضیح میدهد: مرد در مکاشفهام با بدن کسانی که کشته شده بودند احاطه شده بودم. بسیار ترسیده بودم. حالا میدانم آنها روح درختان بودند که برای من گریه میکردند.
طبق اسطوره شناسی کابالا و یهود،
در بهشت عدن در آسمان هفتم درختی به نام درخت زندگی وجود دارد که ارواح از آن تولید می شوند.
اسحاق لوریا پدر عرفان کابالا، حلقه واسط میان آسمان و زمین بودن را با دلیل دیگری نیز توضیح میدهد؛ طبق اسطوره شناسی کابالا و یهود، در بهشت عدن در آسمان هفتم درختی به نام درخت زندگی[16] وجود دارد که ارواح از آن تولید میشوند.
ارواح تولید شده در گنجهای به نام گوف[17] یا بدن سقوط میکنند و در آنجا منتظر نزول به زمین و تولد میمانند.
اسحاق لوریا توضیح میدهد که حلقه واسط درخت زندگی در آسمان هفتم و تولد نوزاد زمین درختان هستند. ارواح به تدریج از آسمان بر درختان نزول میکنند و درختان همانند یک گهواره واسط ارواح را تا زمان تولد نگه میدارند[18].
لوریا همچنین معتقد است از میان حیوانات گنجشک این نزول را به خوبی حس میکند و میتواند پایین آمدن ارواح را بر روی درختان مشاهده کند. او دلیل آواز غوغاگونه گنجشکان را همین ادراک ارواح می داند[19].
قبر اسحاق لوریا
رابطه ارواح با درختان در آموزههای پاگانیستی اروپای کهن پیش از مسیحیت نیز وجود داشته است. پرستش درخت بلوط یکی از آموزه های پاگانهای ژرمن بود. در زمان فراگیر شدن مسیحیت برخی از این آموزههای خرافی با شکلهای تغییر یافته به تدریج وارد مسیحیت شد و در مناسکی همچون برپایی درخت کریسمس در روزهایی پایانی سال و زمان منتسب به تولد عیسی مسیح، خود را به خوبی نشان داد[20].
در مدارس نوین کابالا به هنرجوها گفته میشود کابال یک درخت است که با بالا رفتن از شاخه های آن میتوانید به مقامی نزدیک به خدا و شبیه به خدا برسید.
در عرفان کابالا رسیدن انسان به خدا به معنای فنای فی الله نیست بلکه به معنای رسیدن به مقام خدایی است. در این سیستم معنوی فرد سالک قرار نیست فانی در خداوند گردد و هستی خود را در مقابل هستی لایزال خداوند ناچیز و نامقدار ببیند.
بلکه قرار است خود را به اندازه خداوند و در جایگاهی خدایی درک کند. در واقع از منظر کابالا انسان در مقام خداوند عبد و بنده نیست بلکه مخلوقی است که میتواند به خدایی برسد.
از این رو انسان و خدا در این منظومه عجیب، در واقع دو روی یک سکه هستند.
در عرفان کابالا رسیدن انسان به خدا به معنای فنای فی الله نیست
بلکه به معنای رسیدن به مقام خدایی است.
فرد سالک قرار نیست فانی در خداوند گردد
بلکه قرار است خود را به اندازه خداوند و در جایگاهی خدایی درک کند.
این جایگاه ویژه طبیعت شناختی و معناگرا برای درخت و نسبت آن با آفرینش انسان در محصولات رسانهای وابسته به کانونهای کابالیستی، با گستردگی، عمق و تنوع بسیاری مورد تبلیغ و تأکید قرار گرفته است.
فیلم سینمایی سرچشمه[21] محصول 2006 امریکا، سه داستان موازی درباره خواستگاه، زندگی و فرجام انسان است که در 500 سال گذشته، زمان حال و 500 سال آینده روایت میشود. در این فیلم نقطه اتکا داستان درختی کهنسال است که منشأ خلقت انسان به شمار میآید.
فیلم سینمایی سرچشمه
محصول 2006 امریکا
این درخت در هیبتی همانند "درخت دانش در بهشت عدن" در داستان اول دیده میشود. توماس قهرمان داستان اول، شوالیهای اسپانیای (با بازی هیو جکمن) است که قصد دارد درخت زندگی را برای ملکه خود بیابد.
در داستان دوم درخت حیات درختی عجیب در افریقاست که دکتر کرئو (با بازی همان هیو جکمن) قصد دارد از شیره آن برای درمان سرطان همسر محبوبش استفاده کند.
درخت در فیلم سرچشمه
در داستان سوم تام (با بازی همان هیو جکمن) در حبابی افسانهای که درخت کهنسالی در آن وجود دارد، به سوی سحابی دوردستی در فضا در حرکت است.
روح همسر تام در درون درخت است و تام امیدوار است بتواند با رسانیدن درخت به سحابی که در سخنان همسرش از آن تعبیر به بهشت و محل آرامش ارواح انسانها شده است، معشوق زندگی اش را به سکون و آرامش برساند.
جای جای و بند بند سناریو این فیلم با عقاید و آموزههای اساتید کابالا از اسحاق لوریا تا موشه لئونی تطبیق تام دارد.
فیلم سینمایی آواتار محصول 2009 امریکا که پرفروشترین فیلم تاریخ نام گرفت
نیز داستان خود را حول محور درختی مقدس به نام درخت ارواح روایت می کند.
فیلم سینمایی آواتار[22] محصول 2009 امریکا که پرفروشترین فیلم تاریخ نام گرفت نیز داستان خود را حول محور درختی مقدس به نام درخت ارواح روایت می کند.
این درخت محل تجمع ارواح گذشتگان است و با عالم بالا و وجود مقدس الهه ایوا در ارتباط است. همین درخت سرنوشت قوم ناوی را پس از نیایش جک سالی در پای درخت، رقم میزند و آنها را بر دشمن مهاجم پیروز میگرداند.
فیلم درخت زندگی
محصول 2011 امریکا
فیلم درخت زندگی[23] محصول 2011 امریکا و برنده نخل طلایی کن 2011 نیز از جمله آثاری است که با الهام از آموزههای کابالا، در قالب تمثیل درخت حیات سعی دارد باطن زندگی و حیات انسان را بر اساس آنچه در تورات و بویژه سفر پیدایش آمده است، تبیین نماید.
جمع بندی:
در واقع آنچه حائز اهمیت است توجه به جریانی مرموز و شوم است که در دههای اخیر سعی دارد تا با تقدس بخشی بی بنیان به پدیده های مادی همچون درخت، زمین، آب و یا عناصر اربعه، مبانی عرفان واره هایِ شرک آلود را در جوامع گوناگون نهادینه سازد. اگرچه این جریان بیشتر در امریکای جنوبی و پس از آن اروپا به جنبشی معنوی با پوشش محیط زیست گرایی تبدیل شده است و افرادی همچون ال گور[24] از رهبران آن هستند، با این حال در کشور ما نیز رگه هایی از این اندیشه درباره تقدس فصول یا پدیده های طبیعی، از سوی برخی افراد و جریانهای خاص در حال بازنشر می باشد.
پینوشتها:
1. سوره ابراهیم، آیه 24
2 . سوره ابراهیم، آیه 26
3. سوره الرحمان، آیه 6
4. سوره قصص، آیه 30
5 . سوره طه، آیه 120
6. Tree of Life
7 . Tree of Knowledge
8 . Tree of Death
9 . Tree of Souls
10 . the Cosmic Tree
11 . Isaac Luria
اسحاق لوریا (مرگ 1572 میلادی) از بنیانگذاران ابتدایی کابالای نظری به شمار میآید. هرچند خود او مکتوبات نادری دارد ولی کلاسهای او در فلسطین در دوره عثمانی بعدها توسط شاگردانش نگارش یافت و به شکلگیری متون کلاسیک کابالا کمک شایانی کرد. برخی آموزههای او را تحت عنوان کابالای لوریانی معرفی میکنند.
12 . هفتمین ماه در تقویم عبری که اولین ماه در تقویم کلیسایی است. نیسان اوج بهار و ماهی 30 روزه است که اعیاد مهمی همچون پسح در آن قرار دارد.
13 . Tree of Souls: The Mythology of Judaism, 2007, Oxford Press, P 165
14 . Zohar مشهورترین و معتبرترین منبع کابالاست که در قرن سیزدهم توسط کابالیستهای جنوب اروپا مدون شد.
15 . Nachman of Breslov
ناخمان برسلاوی (مرگ 1810) خاخام و کابالیست اوکراینی که جنبش حسیدی اوکراین را بنا نهاد. یهودیان حسیدی شاخهای از یهودی ارتودوکس هستند که از قوانین فقهی یهود تا اندازهای فاصله گرفته و گرایشات عرفانی کابالیستی دارند.
16 . Tree of Life
17 . Chamber of Guf
در اسطورهشناسی کابالیستی گنجه ارواح یا گنجینه ارواح محلی برای نگه داری ارواح تولید شده است.
18 . Tree of Souls: The Mythology of Judaism, 2007, Oxford Press, P 166
19 . Tree of Souls: The Mythology of Judaism, 2007, Oxford Press, P 166
20 . http://www.factmonster.com/spot/christmas2.html
21 . The Fountain (2006)
22 . Avatar (2009)
23 . The tree of Life (2011)
24. رقیب انتخاباتی جورج بوش پسر که به طور گسترده با تکیه بر آموزه های شرک آلود سرخپوستی، پرستش الله زمین را در کتاب « زمین و انسان در تعادل» ترویج میکند.
برگرفته از: مشرق
نظرات (۱)