- admin
- Wednesday 23 April 14
- 18:12
- ۰ نظر
حمد و سپاس خداوندی را سزاست که پس از خلقت انسان و کامل کردنش با حواس پنجگانه، برای آنان امامی قرار داد که نقش هدایتشان را بر عهده داشته باشد در مورد تعداد ائمّه بزرگوارمان در قرآن کریم و احادیث اهل بیت(ع) مطلب خاصّی ذکر نشده؛ امّا نبودن این مطلب در کتاب و سنّت، لزوماً به معنی نبودن فایده یا نداشتن سرّ نیست، همانگونه که خداوند متعال در تبیین احکام و قوانین اسلام و نیز در بیان قصص قرآنی، تنها به ذکر اشارهگونه آنها اکتفا کرده و عمده مطالب پیرامون آن را به عهده رسول گرامی خود(ص) و پیشوایان معصوم اهل بیت گذاشته است.
در مورد این مطلب نیز دیدگاههای متفاوت و گاهی متناقض وجود دارد. به این معنی که بعضی از بزرگان، اصل وجود تفاهم و داشتن دلالت خاص در این زمینه را منکر شده و صرف شباهت داشتن و یکی بودن آنها را قائلند. در برابر این دسته، کسانی قرار دارند که با دیدی بازتر به موضوع نگریسته و به تمسّک به این مطلب که حکمت الهی در تمامی ارکان خلقت جریان دارد، به دنبال راه حلّی قانع کننده برای کشف این مسئله بودهاند.
در این نوشتار سعی شده دیدگاههای مختلف در این موضوع نگاشته شود؛ بنابراین برای دسترسی به دیدگاه جامع و کامل، ابتدا با نظریهای شروع کردیم که از نظر سلبی به این مطلب نگریسته، سپس نظریات مثبت را برشمردیم. قابل ذکر است که بیان دیدگاهها در این مقاله به معنی بازشماری و احصای کامل آنها نیست، ضمن اینکه در همه حال از خداوند متعال مسئلت داریم که خود راهگشا و راهنمای ما برای شناخت معارف اهل بیت(ع) و درک حقیقت وجودی ایشان باشد.
انشاءالله
دیدگاه اول
اوّلین نظریّهای که در این زمینه به چشم میخورد، دیدگاه عرفاست.
از منظر عرفا چون در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) مطلب خاصّی در مورد این مطلب ـ یعنی حکمت تعداد ائمه ـ وجود ندارد، بنابراین دلیل خاصّی برای آن نمیتوان برشمرد. هر چند این گروه قائلند که حروف و اعداد من جمله عدد 7 و 12 در عالم ملکوت جایگاه خاصّی نزد خداوند داشته و سرّی در خود دارند که ما از حکمت آن بیخبریم.
از نقطه نظر این بزرگان، این اعداد در عالم حقیقتی دارند و در کائنات تأثیرگذار هستند و نمیتوان این حقیقت را انکار کرد؛ امّا دلیلی از کتاب و سنّت بر صحّت و سقم آن وجود ندارد.2
دیدگاه دوم
روایتی از رسول گرامی اسلام(ص) در خصوص این مطلب وجود دارد که حضرت فرمودند:
«هر چه در امّتهای قبل اتّفاق افتاده، در این امّت نیز اتّفاق خواهد افتاد، بدون کم و کاست. طابق النّعل بالنعل و بدون تفاوت.»3
حضرت در این روایت تعبیر «طَابِقُ النَّعلِ بِالنَّعل» را دارند که نشان دهنده این موضوع است که هر اتّفاقی که در امّتهای قبل از اسلام افتاده، در امّت آخرالزّمان هم روی خواهد داد. یکی از این اتّفاقات مهم و حیاتی در زندگی و سرنوشت مؤمنان، انتخاب هدایتگران الهی بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) است. تعداد این جانشینان با تعداد حواریون حضرت عیسی(ع) و تعداد نقیبان بنیاسرائیل یکی است. رسالت آنها هم همانند رسالت پیامبران اولوالعزم سنگین و مهم بوده است.
خداوند متعال در سوره مبارکه مائده، به این مطلب اشاره دارد و میفرماید:
«وَ لَقَد اَخَذنَا مِیثَاقَ بَنِی اِسرَائِیلَ وَ بَعَثنَا مِنهُم اِثنَی عَشَرَ نَقِیباً وَ قَالَ اللهُ اِنِّی مَعَکُم لَئِن اَقَمتُمُ اَلصَّلَوهَ وَ ...؛4
و اینگونه خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و در میانشان دوازده نقیب (سرپرست) برانگیخت و به آنها فرمود: اگر نماز بپا دارید و .... من با شما هستم.»
دیدگاه سوم
در «آیه 36 سوره مبارکه توبه» خداوند متعال میفرماید:
«اِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللهِ اِثنَی عَشَرَ شَهراً فِی کِتَابِ اللهِ یَومَ خَلَقَ اللهُ السَّمَواتِ وَ الاَرضَ مِنهَا اَربَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِکَ الدِّینُ القَیِّم فَلَا تَظلِمُوا فِیهِنَّ اَنفُسَکُم؛
تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است که چهار ماه از آن، ماه حرام است (جنگ در آن ممنوع میباشد) این آیین ثابت و پابرجاست، بنابراین در این ماهها به خود ستم نکنید.»
بعضی از مفسّران در تبیین و تفسیر کلمه «شهر» میگویند:
«منظور خداوند از خلقت دوازده ماه از اوّلین روز خلقت آسمانها و زمین، همان خلقت دوازده امام و اهل بیت پیامبر است. در این آیه به خلقت نوری آنها اشاره شده است که خلقت آن، قبل از خلقت تمام موجودات بوده است.»5
روایات فراوانی تصریح دارد که فرشتگان و ملائک الهی که به کار تسبیح و تقدیس خداوند مشغول بوده و کاری جز آن ندارند، با دیدن این انوار نورانی و پاک متعجّب شده و چون دیدند که این انوار از نورانیّت خاصّی برخورداند، گمان کردند که آنها خدا هستند. در این لحظه بود که ارواح ائمه شروع به تسبیح گفتن میکنند تا ملائکه بدانند آنها مخلوقند و خداوند متعال از صفات مخلوقات منزّه است. آنگاه ملائکه همراه با ائمّه تسبیح گفته و خداوند را تنزیه کردند.
در این روایت که از رسول گرامی اسلام(ص) به حضرت امیر(ع) بیان شده، سرّ برتری ائمّه(ع) نسبت به ملائکه ذکر شده که حضرت فرمودند: «ما چهار ذکر مهم را به ملائکه آموختیم که قبل از آن ملائکه با آن آشنایی نداشتند.»6
از این روایت میتوان برداشت کرد که خداوند از روز ازل، برای هدایت بشر در امّت پیامبر خاتم(ص) دوازده نور پاک را در نظر گرفته و با قید «منها اربعهٌ حرم» بیان میدارد که چهار تن از این بزرگواران، خصوصیّتی دارند و به نام مبارک «علی» که خود از مهمترین اسماء الهی است، مزّین میباشند.
این ائمه بزرگوار عبارتند از: حضرت امیرالمؤمنین، علیّ(ع)، حضرت علیّ بن الحسین امام سجّاد(ع)، حضرت علیّ بن موسی الرّضا(ع)، حضرت علیّ بن محمّد امام هادی(ع).
خداوند متعال در ادامه میفرماید: «فَلَا تَظلِمُوا فِیهِنَّ اَنفُسَکُم» خودتان را در مورد این چهار «علی» ظلمانی نکنید و در حقّ آنها ظلم روا ندارید.
گزارشهای تاریخی از زندگی چهار امام نام برده شده، حاکی از ظلم بی حدّ حاکمان و مردم قدرناشناس در این برهه از زمان و رعایت نکردن حقوق این بزرگواران است. حضرت علی(ع) با وجود روایتهای متعدّد و تصریح پیامبر(ص) در مورد خلافت و جانشینی ایشان، بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) مجبور به سکوت و 25 سال خانهنشینی میگردد و پس از به خلافت رسیدن هم در جنگ مدام با مخالفان خویش است تا زمانیکه مظلومانه به شهادت میرسد.
امام سجّاد(ع) بعد از شهادت مظلومانه پدر بزرگوار خویش، مجالی برای هدایت مردم جز از طریق دعاها و پند و اندرزها ندارد و سالهای پر برکت خویش را اینگونه غریبانه سپری میکند تا خدای خویش را ملاقات نماید.
امام رضا(ع) که به ظاهر به ولایتعهدی مأمون رضایت میدهد، از شهر و دیار و خانواده و فرزندانش دور میگردد و با مظلومیّت تمام در غربت به شهادت میرسد.
امام هادی(ع) در اختناق حکومت وقت، مجبور به اقامّت در «سامرّاء» و تحت شدیدترین مراقبتهای خلفای بنی العبّاس روزگار خود را سپری میکند و در زمانی که تنها 44 سال از عمر شریفش نگذشته است، به شهادت میرسد.
دیدگاه چهارم
به دلیل اینکه خداوند متعال همه کارهای عالم را از روی حکمت انجام میدهد و هیچ کاری در عالم خلقت تصادفی و بدون دلیل نیست، بنابراین در یکسان بودن تعداد ائمه بزرگوار با حواریون و نقباء هم، حکمتی نهفته است که شاید با تعقّل و تدبّر در آن، به گوشههایی از اسرار وجودی آن دست یافت.
خداوند حکیم تعداد جانشینان سه پیامبر بزرگ الهی را یکی قرار داده است، این مطلب زمانی زیباتر جلوه میکند و مورد توجّه بیشتر قرار خواهد گرفت که دریابیم موارد مشابه دیگری هم از این دست در قرآن کریم وجود دارد.
به عنوان مثال، تعداد چشمههایی که با عصای الهی حضرت موسی(ع) برای قومش جاری شد، دوازده عدد است علاوه بر اینکه اسباط بنی اسرائیل هم دوازده عدد بودهاند.
در داستان ساخته شدن «بیت المقدّس» اینگونه آمده که حضرت سلیمان(ع) پس از اینکه شیاطین و اجنّه را احضار کرده و کارهای ساختمانی را میان آنها تقسیم کرد و هر دستهای را به کاری گماشت، گروهی از جنّیان را برای تهیه سنگهای مرمر و بلور به حفر معادن وادار کرد و دستور داد شهر بیت المقدّس را از سنگهای مرمر و سفید بنا کنند. پس از آن برای شهر دوازده قلعه ساخت و هر یک از اسباط بنی اسرائیل را در قلعهای جای داد.7
با توجّه و دقّت نظر در آیات قرآنی که در مورد اتّفاقات اقوام گذشته به گونهای مختصر و موجز، گزارشاتی بیان کرده، امّا در مورد حضرت موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل آیات فراون و متعدّد وجود دارد، همین امر سبب میشود که با دقّت بیشتری به اینگونه آیات توجّه کرده و مطالب مهم آن را مدّ نظر قرار دهیم.
دیدگاه پنجم
در سالهای حیات و زندگی رسول گرامی اسلام(ص) وقایعی اتّفاق افتاده که توجّه خاصّ حضرت را به این عدد نشان میدهد.
به طور مثال در سال دوازدهم بعثت، گروهی از مردم یثرب برای دیدار با پیامبر و شنیدن آیین اسلام در جمره عقبه در مِنی با ایشان دیدار میکنند، تعداد این گروه دوازده نفر میباشد که پس از شنیدن دعوت پیامبر(ص) و قبول اسلام با حضرت اینگونه بیعت میکنند که کینههای قبیلهای خود را فراموش کرده و کسانی را که آمادگی پذیرش اسلام دارند، به آیین جدید دعوت کنند.
این نخستین بیعت در اسلام بود که به پیمان عقبه معروف شد و پس از این بیعت بود که پیامبر(ص) مصعب بن عمیر را به عنوان نماینده خود به یثرب اعزام کردند.
سال بعد، یعنی در سال سیزدهم بعثت، گروهی متشکّل از 75 نفر از مسلمانان یثرب، در روز دوازدهم ذی الحجّه، در عقبه مِنی، دومین پیمان خود را با پیامبر میبندند و متعهّد میشوند که همانگونه که از زنان و فرزندان خود محافظت میکنند، از جان رسول خدا(ص) نیز دفاع کنند. نکته جالب توجّهی که در این دیدار حائز اهمّیت میباشد، این است که رسول گرامی اسلام(ص) برای ایجاد انضباط در میان انصار، اقدام مهمّی را صورت دادند. حضرت فرمودند:
«تعداد 12 نفر از میان خود به عنوان «نقیب» انتخاب کنید تا سرپرستِ گروهِ تازه مسلمان بوده و مردم برای انجام کارهایشان با آنها در ارتباط باشند.»
پیامبر تأکید کردند که این عدد را به این دلیل در نظر گرفتند که موسی از میان بنی اسرائیل، دوازده نقیب را برگزید. آن حضرت آنان را به حواریون حضرت عیسی(ع) تشبیه کرده و فرمودند:
«کفالت قوم خود را داشته باشید، همانگونه که حواریون عیسی(ع) کفالت قوم را برای حضرت عیسی داشتند.»
در نقلی آمده است که جبرئیل آنان را انتخاب کرده و افراد دیگر نباید چیزی به دل بگیرند و ناراحت شوند.8
مطلب دیگر در مورد تاریخ تولّد و بزرگترین واقعه زندگی آخرین سفیر الهی است که مبدأ تحوّلات عظیمی در جهان اسلام شد و همینطور تاریخ رحلت آن حضرت، که همه آنها یکی است.
همانگونه که میدانید تاریخ ولادت رسول گرامی(ص) ـ البتّه به نقل اهل سنّت ـ و تاریخ هجرت پیامبر(ص) از محیط مشرک «مکّه» به دارالاسلام مدینه که مبدأ تاریخ اسلام قرار گرفت و نیز تاریخ رحلت رسول گرامی(ص) ـ به نقل از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و امام رضا(ع) ـ همه و همه در روز دوازدهم ربیع الاوّل اتّفاق افتاده است.9 هر چند که بعضی از مورّخان در مورد تاریخ رحلت پیامبر(ص) نظر دیگری دارند.
دیدگاه ششم
در بیان تعیین اسامی پیامبر(ص) و امام(ع) برای روزهای هفته، روایتی از امام هادی(ع) وجود دارد که رسول گرامی(ص) فرمودند:
«با روزها دشمنی نکنید که آنها با شما دشمنی خواهند کرد.»
مراد از ایّام هفته، ائمه(ع) میباشند که آسمان و زمین به واسطه آنها پابر جاست.
به همین دلیل شنبه به نام گرامی رسول خدا(ص)، یکشنبه به نام امیرالمؤمنین(ع)، دوشنبه به نام دو امام، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، سهشنبه، سه امام، امام سجّاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، چهارشنبه، چهار امام، حضرت موسی بن جعفر(ع) و علیّ بن موسی(ع) و امام جواد(ع) و امام هادی(ع)، پنجشنبه به نام امام حسن عسگری(ع) و جمعه به نام نامی امام عصر (ارواحنا فداه) مزیّن شده است.
امام هادی(ع) در ادامه میفرمایند:
«در دنیا با ایشان دشمنی نکنید تا در آخرت با شما دشمنی نکنند.»10
تعیین اسامی ائمه با یکی از روزهای هفته نشانگر اهمّیت این موضوع است که یاد و نام آن بزرگواران را در تمامی ساعتهای زندگی خود فراموش نکنیم و روزهای هفته را به سلام و صلوات ایشان شروع و به پایان برسانیم و زندگی خود را با انوار ملکوتی ایشان منوّر سازیم.
دیدگاه هفتم
در بیان آخرین دیدگاه سعی شده با نظریّاتی خارج از کتاب و سنّت آشنا شویم و از اطّلاعات به دست آمده در این زمینه بهره گیریم.
در «کتاب راز اعداد» اینگونه آمده است که:
در کلّیه ادیان و مذاهب بر روی برخی اعداد، تکیه خاصّی شده است. اعتبار عدد هفت نزد زرتشتیان و عدد چهل در برخی ادیان دیگر از این نمونه است. یهودیان به عدد دوازده و چهل اعتبار زیادی میدهند. آنان تعداد فرزندان یعقوب را دوازده نفر میدانند و میگویند اسماعیل فرزند ابراهیم، دوازده پسر داشت. موسی، دوازده چشمه از دل سنگ بیرون آورد و از هر سبط یک نفر را انتخاب نمود تا برای اطّلاع از دشمن به «فلسطین» برود. عدد سنگهای گرانبها در دست هارون، دوازده بوده و در تقویم زمانی آنها، سال دوازده ماه دارد. انجام برخی از مراسم در روزِ دوازده هر ماه است و در کتب مقدّس اینگونه آمده که اعداد مقدّسِ پنج و هفت در عدد دوازده جمع میشوند.
بسیاری از تمدّنهای باستانی به ویژه در «خاورمیانه» بر پایه دوازده بودهاند و سال را به دوازده ماه تقسیم میکردند.11
در عهد عتیق عدد دوازده در موارد بسیاری دیده میشود.12
اهمّیت دوازده در فرهنگ اسلامی کمتر از سنّت یهودی و مسیحی نیست و دانشمندان و شاعران جایگاه ویژهای برای این عدد قائلند. تقسیم کتابهای علمی یا ادبی به دوازده جزء یا دوازده باب در میان نویسندگان مسلمان بسیار رایج است.13
در طالعبینی عدد دوازده به معنی کمال است و آرمان آفرینش رسیدن به کمال است.
در «چین» باستان نه تنها دوازده برج منطقه البروج و سال دوازده ماهه رایج بود؛ بلکه دورهای دهتایی با این دوره دوازده تایی ترکیب شد. روزهای آنان دوازده ساعته بود و کامل شدن حرکت انتقالی مشتری را که دوازده سال یک بار رخ میداد، جشن میگرفتند. آنان میدانستند که بخشی از روده کوچک، دوازدهه (اثنی عشر) نام دارد و ما در عالم واقع دوازده دنده داریم. در اساطیر کهن چینی گفته میشود که خدای برتر که تختش در قطب سماوی است، دوازده مباشر دارد.
نتیجهگیری
از تمامی مطالب عنوان شده فوق، میتوان نتیجه گرفت که:
اوّلاً: ما معتقدیم که هر کاری در عالم خلقت بر اساس حکمت خاصّ الهی صورت میپذیرد؛
ثانیاً: تأکید رسول اکرم(ص) مبنی بر روی دادن اتّفاقات امّتهای پیشین در امّت اسلام، نشانگر اهمّیت این موضوع است که بسیاری از امتحانهای امّتهای قبل به عنوان الگویی برای امّت اسلام نیز در نظر گرفته خواهد شد. بنابراین جانشین شدن دوازده امام بزرگوار پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بارزترین نمونه از این موارد است که با نگاه ابتدایی به رویدادهایی که در امّت یهود و نصاری پس از رحلت پیامبراشان رخ داد، قابل درک است؛
ثالثاً: وظیفه اصلی هر سه دسته ذکر شده، پس از رحلت پیامبرانشان، راهنمایی و هدایت مردم و نگه داشتن آنها در طریق حق است. راهی که انبیای بزرگ الهی برای آوردن مردم بر سر آن، زحمات بیشماری را متقبّل شده بودند و سزاوار نبود که با نبودن پیامآوران الهی، بدون پشتوانه و رهنما رها شده و بدون نتیجه و ابتر بماند.
اراده قاهر الهی بر این تعلّق گرفته بود که برای هر سه پیامبر اولوالعزم خویش، دوازده جانشین قرار دهد تا مردم بدون هدایتگر نمانده و با راهنمایی ایشان به سعادتی که خداوند برایشان مقدّر کرده است، دست یابند.
آنان همچون دوازده ماه سال که تمام ایّام سال را تحت پوشش خود قرار میدهند، برای بشریت تا آخرالزّمان نورافشانی کرده و حجّت الهی به وسیله ایشان کامل و تمام خواهد شد.
همین مطلب است که ما، هر جمعه در «دعای ندبه» میخوانیم:
برای هر کدام از پیامبران شریعت و کتاب عطا کردی و طریقه و قانونی معیّن داشتی و برایشان اوصیایی انتخاب کردی که یکی پس از دیگری نگهبان دین و شریعت از مدّتی تا مدّت معیّن باشند تا اقامه دینت و حجّت تو بر بندگانت باشند و به این علّت که حق از جایگاه خود زایل نشود و باطل بر اهلش چیره نگردد14.
خداوند متعال در «سوره مائده» میفرماید:
«لَقَد اَخَذنَا مِیثَاقَ بَنِی اِسرَائِیلَ وَ اَرسَلنَا اِلَیهِم رُسُلاً کُلَّمَا جَائَهُم رَسُولاً بِمَا لَا تَهوَی اَنفُسُهُم فَرِیقاً کَذَّبُوا وَ فَرِیقاَ یَقتُلُون»
ما از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم و رسولانی به سوی آنها فرستادیم؛ ولی هر زمان پیامبری حکمی بر خلاف هوسها و دلخواه آنها میآورد، عدّهای را تکذیب میکردند و عدّهای را میکشتند.15
این داستان دقیقاً در مورد جانشینانِ معرفی شده از طرف پیامبر نیز اتّفاق افتاد. تاریخ گواه است که یازده امام معصوم به فاصله زمانی کوتاهی به شهادت رسیدند. تنها به این دلیل که مردم، تاب تحمّل شنیدن سخنان حق آنان را نداشتند. تاریخ زندگی ائمه بزرگوار ما مملوّ از قدرناشناسی و کفران نعمت مردم زمانه، نسبت به امامان بر حق است که در اثر نداشتن درک صحیح از رهبران الهی، آنها را مجبور به خانهنشینی و انزوا یا زندان و شهادت نمودند.
رسول اکرم(ص) در طول مدّت دعوت الهی خویش، به کرّات نام و نشان جانشینان خود را به یاران خویش معرفی کردند. روایاتی که امامان را دوازده نفر معرفی میکند، روایات معروف و مشهوری است؛ به طور مثال که حضرت فرمودند:
پیوسته امر امامت عزیز خواهد بود با وجود دوازه خلیفه ... که همگی آنان از قریش هستند.»16
در نامه ای که حضرت امیرالمومنین، علی(ع) به معاویه نوشتند به ایجاد ارتباط و پیوند بین نبوّت و وصایت و امامت و اثبات آن به عنوان خطّ اصیل در تاریخ انبیاء اشاره مینماید و میفرماید:
«همانا امامان از قریشند که درخت آن را در خاندان هاشم کاشتهاند. دیگران در خور آن نیستند و طغرای امامت را جز به نام هاشمیان ننوشتهاند»17
امام در این نامه و در اثنای این جملات و نامههای دیگر، نوعی وراثت انبیایی را برای انتقال حقّ امامت و رهبری مطرح مینماید. این وراثت نه وراثتی است که برای انتقال حقوق مادّی به کار میرود؛ بلکه وراثتی است که با وصایت، علم، حکمت، طهارت و عصمت همراه است. فرهنگی است که قرآن میان انبیاء برقرار کرده و ابراهیم(ع) برای فرزندانش خواستار آن حق، از جانب خداوند میشود.
در نتیجه میتوان از فرهنگِ لا یتغیّرِ الهی که به صورت سنّت، در میان جوامع بشری حاکم است، اینگونه برداشت کرد که خداوندِ حکیمِ قادرِ متعال، برای تکامل بشر و رسیدن او به آخرین درجه کمال لایقش، انبیایی را در میان آنها مبعوث نمود تا با راهنماییهای الهی ایشان، راه را از چاه باز شناسند و هر روز کاملتر از قبل، به حیات خود ادامه دهند و مهمتر اینکه با رحلت هادیان، کار هدایت را به اوصیای ایشان سپرد تا بشر در هیچ دورهای بدون راهنما نماند.
تعداد آنها به تعداد ماههای سال بوده تا نشان از این باشد:
که برای به تکامل رسیدنتان باید به همین اندازه، اکتفا کنید و خود را در معرض تابش انوار الهی آنان قرار دهید تا به بیراهه نروید و اسیر شیطان و آتش دوزخ نگردید.
تأکید رسول گرامی اسلام(ص) در پیمان عقبه، بر تعیین دوازده سرپرست در میان مردم «یثرب»، برای رفع و رجوع مشکلات به ایشان و یادآوری این مطلب که «من از این جهت این تعداد را برای شما برگزیدم که به تعداد حواریون حضرت عیسی باشد» که در راه حفظ دین، جان خود را در معرض خطر قرار دادند و خود را به نام نصاری خواندند و قرآن هم در چندین مورد، از این نامگذاری یاد میکند. همانطور که میدانیم یاران رسول اکرم(ص) که در مدینه به یاری پیامبر برخواستند به نام انصار خوانده میشوند.
شاید خداوند متعال در یکی قرار دادن تاریخ ولادت و هجرت و رحلت رسول اکرم(ص) نیز همین امر مهم را به گونهای دیگر در اذهان ما ثبت کرده باشد! زیرا به حق میدانیم که این تاریخ هم، از مقدّرات حتمی الهی است و بدون حکمت نخواهد بود.
و اگر واقعاً این احتمال درست باشد که «عدد دوازده به معنی کمال است»، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که:
کامل شدن خلق، تنها به دست این انوار پاک صورت خواهد گرفت؛ زیرا در تفسیر «سوره مبارکه توبه» به این مطلب اشاره شده که خداوند از روز خلق آسمان و زمین دوازده نور پاک را برای بشریت قرار داد تا در تمام ادوار زندگی خود، به وسیله آنان هدایت شوند و در آخرین دوره کمال خود، با کاملترین رهبر آسمانی که ذخیره خداست و وارث تمام علوم انبیاء، کاملترین دوره از حیات بشر و حاکمیّت عدالت و معنویّت را تجربه کنند.
اثبات این مطلب با دقّت در وقایع هنگام ظهور و مطالعه حیات زیبا و اعجابانگیز مؤمنان و صالحان در زمان ظهور قابل درک است. مؤمنانی که همیشه در اقلیت بودند و خداوند وعده داده است که «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ استُضعِفُوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمّهً وَ نَجعَلَهُم الوَارِثِینَ»
شخص خوش ذوقی برای عدد دوازده مثالهایی ترتیب داده که ذکر آنها در پایان مقاله خالی از لطف نیست؛
لا اله الّا الله، دوازده حرف دارد.
محمّداً رسولُ الله، دوازده حرف دارد.
ائمه اهل بیت، دوازده حرف دارد.
امیرالمؤمنین، دوازده حرف دارد.
علیّ بن ابی طالب، دوازده حرف دارد.
فاطمـة الزّهراء، دوازده حرف دارد.
الحسن و الحسین، دوازده حرف دارد.
الإمام الثّانی، دوازده حرف = الحسن المجتبى، دوازده حرف دارد.
الإمام الثالث، دوازده حرف = الحسین الشهید، دوازده حرف دارد.
الإمام الرابع، دوازده حرف = الإمام السّجاد، دوازده حرف دارد.
الإمام الخامس، دوازده حرف = الإمام الباقر، دوازده حرف دارد.
الإمام السادس، دوازده حرف = الإمام الصادق، دوازده حرف دارد.
الإمام السابع، دوازده حرف = الإمام الکاظم، دوازده حرف دارد.
الإمام الثّامن، دوازده حرف = الإمام الرّضا، دوازده حرف دارد.
الإمام التاسع، دوازده حرف = الإمام الجواد، دوازده حرف دارد.
الإمام العاشر، دوازده حرف = الإمام الهادی، دوازده حرف دارد.
إمام المُسلمین، دوازده حرف = الحسن العسکری، دوازده حرف دارد.
الإمام الخاتَم، دوازده حرف = القائمُ المَهدی، دوازده حرف دارد.
خلیفـةُ النبییّن، دوازده حرف = خاتمُ الوصیّین، دوازده حرف دارد.
هؤلاءِ الاَطهار، دوازده حرف دارد.
سادةُ أهلِ الجنّـة، دوازده حرف دارد.
مُحِبّهُم مؤمنٌ تَقیّ، دوازده حرف دارد.
عَدُوّهُم کافِرٌ شَقِیّ، دوازده حرف دارد.
و أنا و أنت اثناعشریه دارد.
پینوشتها:
1. سوره حجر، آیه 21.
2. ناگفته نماند که غُلات و باطنیها در این زمینه تحقیقاتی انجام دادهاند و نیز در تاریخ جنبشهایی همانند جنبش نقطویه و حروفیه برای اثبات راز و رمز اعداد تلاش کرده و مطالبی به ثبت رساندهاند، به حدّی که اندیشه تقدیس اعداد در میان فرقههایی از اهل غلو، قرامطه و منصوریه وجود دارد. برای اطّلاع بیشتر بنگرید به کتاب «غالیان، تاریخچه و مناسبات فکری با شیعه امامیه» دکتر حسین صابری و کتاب «نگاهی به کتاب مشارق انوار الیقین» محمّدرضا رجبی.
3. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۵۲.
4. سوره مائده (5)، آیه 12.
5. ترجمه تفسیر المیزان، ج 9، ص 365.
6. اذکار «لا اله الّا الله» و «الله اکبر» و «لا حول و لا قوّة الّا بالله العلیّ العظیم» و «الحمدلله» معرفت امام عصر، ص 95.
7. قصص قرآن، ج 2، ص 231.
8. تاریخ سیاسی اسلام، ج 1، ص 385.
9. همان، ص 682.
10. کلّیات مفاتیح الجنان، تعیین اسامی ائمه و روزهای هفته، ص 87.
11. دوازده برج منطقه البروج احتمالاً بر بسیاری از اساطیر، داستانها و قصّههای پریان که در آنها گروههای 12 تایی از خدایان، قهرمانان یا شخصیّتهای مهم و واحدهای زمانی 12 ساعته، 12 روزه یا 12 ساله بسیار به چشم میخورد، اثر گذاشتهاند. عدد 12 عدد گرد مهمّی در خاور نزدیک و جهان مدیترانهای باستان بود.
12. دوازده چشمه آب در ایلیم، 12 سنگ قیمتی بر رِدای کهانت هارون، 12 سنگی که یوشع از رود اردن برداشت تا در هیکل بگذارد، تنها چند نمونه از این موارد هستند. مفسّران، این امر را که مسیح 12 رسول برای خود برگزید، به این گروههای 12 تایی در عهد عتیق ربط دادهاند. در مکاشفه یوحنّا، اورشلیم آسمانی 12 دَر دارد و 12 در، 12 برگزیده در ستایش شرکت میکنند.
عدد 12 در تمثلهای مسیحی نیز نقش مهمّی دارد. اگر مسیح به معنای روز باشد، 12 رسول به معنای 12 ساعت آن است و تصویر آنان پیشتر در 12 قبیله اسرائیل، مشایخ دوازدهگانه، 12 نبیّ کوچک و حتّی 12 نان تقدیمی در هیکل مشاهده میشود. به گفته آگوستین، چون 12 حاصل ضرب 3 در 4 است وظیفه رسولان این بوده که ایمان به تثلیث را در چهار گوشه جهان تبلیغ کنند. همینطور در شعری به زبان انگلیسی قدیم، ابوالهول (نماد مسیح) توصیف شده است که با خورشید برمیآید و 12 بار خود را میشوید و از چشمه 12 بار آب مینوشد و بالهایش را در آغاز هر ساعت به هم میزند.
13. در اساطیر ایرانی عمر جهان هستی دوازده هزار سال است و عدد 12 هم از بروج دوازدهگانه گرفته شده است. پس از این دوازده هزار سال عمر جهان بسته میشود و انسانهایی که در جهان هستی وظیفهشان جنگ با اهریمن بوده است، به پیروزی نهایی میرسند. از آن پس دیگر جهان مادّی وجود نخواهد داشت و آدمیان به جایگاه ابدی خویش، به عالم مینو باز میگردند. با دانستن این موضوع میتوان گفت که اوّلین دوازده روز فروردین، تمثیلی از این دوازده هزار سال است و روز سیزدهم تمثیلی از هزاره سیزدهم میتواند باشد که آغاز رهایش از جهان مادّی است و از این رو، روز سیزدهم میتواند روز بازگشت ارواح به جهان مینوی و روز رهایش کیهانی باشد. راز اعداد، ص 215.
14. کلّیات مفاتیح الجنان، ص 879.
15. سوره مائده (5)، آیه 70.
16. امامت پژوهی، ص266؛ صحیح بخاری، داراحیاء التراث العربی، ج9، ص101. شعبی از مسروق نقل کرده که ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم، در حالی که او برای ما قرآن میخواند. مردی به او گفت: آیا از رسول خدا(ص) پرسیدید که چند نفر بر این امّت خلافت خواهند کرد؟ عبدالله در جواب گفت: بلی پرسیدیم. پس فرمود: دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنیاسرائیل.»
17. نهج البلاغه، خ 144.
نویسنده: زهرا حسام محمدی
برگرفته از: موعود
نظرات (۰)
هنوز نظری ثبت نشده است، اولین نظر را شما ثبت کنید!