مهدی موعود | mahdimouood.irدر سال‌های قبل از ظهور و در اوج بروز شبهات، فتنه‌ها و آلودگی‌های آخرالزّمانی، در اثر فراخوان گسترده انسان‌ها، بسیاری از دیوارهای حائل میان عوالم انسانی و سایر موجودات، مانند اجنّه برداشته شده و دست آنها در دخل و تصرّف در امور انسان‌ها باز و بازتر می‌شود. در آن هنگام، فرمانده و آمر اصلی، موجوداتی نادیدنی هستند که حکم خود را جاری می‌سازند، جدل می‌آفرینند، مردمان را به گناه و هتک حرمت تشویق کرده و مسیر را برایشان هموار می‌سازند.
آنان خبائث و زشتی‌ها را زیبا جلوه می‌دهند، از عمل خیر ممانعت می‌کنند، آتش فتنه‌ها را شعله‌ور ساخته و باعث بروز انواع و اقسام جرم‌ها و جنایت‌ها در میان مردم می‌شوند. وضعیتی که امروزه به گونه‌های مختلف، شاهد و ناظرش هستیم.
کلمه شیطان، به دو معنی به کار رفته است، یکی معنوی لغوی است.
شیطان، از «شَطَن» و «شاطن» گرفته شده و هر دو به معنی پلید، خبیث، پست و موجودی سرکش، متمرّد و نافرمان به کار برده می‌شود. به عبارت دیگر، به هر چیز مرموز، موذی و آزاردهنده، شیطان گفته می‌شود. این کلمه همچنین به معنی منحرف کننده، یاغی و طاغی، شریر و شرارت کننده، دور بودن و دور شدن از حقّ و حقیقت، دور شدن از رحمت و مغفرت الهی، بدخوی و سخت دل، بدجنس، هلاک کننده و هلاک شونده نیز آمده است.
این معانی و صفات در هر موجودی از انسان یا جنّ و حتّی حیوانات باشد، از مصادیق شیطان است؛ امّا در معنی اصطلاحی، همچنان که متبادر به ذهن عموم مردم می‌شود، شیطان همان ملعون و متمرّدی است که بر آدم(ع) سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد.
در برخی روایات، نام اصلی ابلیس، حارث (حرث) بوده است که به دلیل داشتن عبادت طولانی، او را عزازیل، یعنی عزیز خدا خطاب می‌کردند. وی پس از عُجب، ابلیس نامیده شد و پس از امتناع از سجده و رانده شدن از درگاه الهی، شیطان نام گرفت.
آیات بسیاری از قرآن کریم درباره معامله شیطان با انسان، گفت‌وگو می‌کند.
از میان انسان‌ها، بعضی بدون هیچ علم و دانشی درباره خداوند و آفرینش هستی به مجادله می‌پردازند.
«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ مَّرِیدٍ؛1
و برخی از مردم درباره خدا، بدون هیچ علمی مجادله می‏کنند و از هر شیطان سرکشی، پیروی می‏نمایند.»
گاه شیطان در پوستین خلق روزگار افتاده، در هنگام قرار گرفتن آنها بر سر دو راهی انتخاب حق یا باطل، تردید ایجاد کرده، آنان را به مسیر باطل سوق می‌دهد. قرآن در این باره می‌فرماید:
«قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللهِ مَا لاَ یَنفَعُنَا وَلاَ یَضُرُّنَا وَ نُرَدُّ عَلَی أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَی الْهُدَی ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَی اللهِ هُوَ الْهُدَیَ وَ أُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ؛2
بگو آیا به جای خدا چیزی را بخوانیم که نه سودی به ما می‏رساند و نه زیانی و آیا پس از اینکه خدا ما را هدایت کرده، از عقیده خود بازگردیم، مانند کسی که شیطان‌ها او را در بیابان از راه به در برده‏اند و حیران [بر جای مانده] است، برای او یارانی است که وی را به سوی هدایت می‏خوانند که به سوی ما بیا. بگو هدایت ‏خداست که هدایت [واقعی] است و دستور یافته‏ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.»
دامنه این تردیدافکنی و شبهه‌پراکنی، گاه انسان را به وادی حرام‌خوری، ربا، زنا و ... می‌غلتاند.
مصداق این قبیل تردید و شبهه در حال حاضر، بازار بزرگ معاملات و مناسبات اقتصادی همه سرزمین‌ها را فرا گرفته است. خداوند در قرآن می‌فرماید:
«الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَیَ فَلَهُ مَا سَلَفَ ...؛3
کسانی که ربا می‏خورند، (از گور) برنمی‏خیزند؛ مگر مانند برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس‏، آشفته‏سرش کرده است‏. این بدان سبب است که آنان گفتند: (داد و ستد صرفاً مانند رباست‏.) و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال‏ و ربا را حرام گردانیده است‏. پس، هر کس‏، اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید و (از رباخواری‏) باز ایستاد، آنچه گذشته‏، از آنِ اوست‏.»
مصادیق عمل شیطان و نیروهایش با انسان در قرآن فراوان است.
از واقعه دخان، یعنی برداشته شدن پرده‌های میان عوالم و باز شدن بیش از پیش دست نیروهای خبیث بر انسان‌ها با عنوان «عالم دخان» یاد می‌شود.
بَحرانی واقعه دخان را در فیلم «ملک سلیمان» به خوبی نشان داده بود. آن هنگام که نیروهای شیطانی مردم را مورد هجمه قرار داده و مبتلای به جنون، خیره‌سری، جنایت و جرم کردند. در آن هنگامه، حضرت سلیمان(ع) بر جمله آن نیروها فائق آمد، اخبار بسیاری وجود دارد که حاکی از باز شدن دست این نیروها بر عالم انسانی در سال‌های قبل از ظهور می‌کند. در آن شرایط، ظلم و ستم به شدیدترین وجه میان مردم جاری می‌شود؛ چنان‌که بیان می‌شود:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس‏؛4
به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است.»
مملوّ شدن زمین از ظلم و جور در سال‌های قبل از ظهور، به این بخش از حیات انسان‌ها در زمین، یعنی در وقت وقوع «دخان» و باز شدن دست نیروهای خبیث شیطانی نیز مربوط می‌شود.
درباره مراتب ارتباط، حضور و میدان عمل شیاطین از فحوای روایات استنباط می‌شود که این نیروها، مرحله به مرحله پیش می‌آیند تا به اهداف نهایی خود دسترسی پیدا کنند. هدف غایی ابلیس، اغوا و گمراه کردن انسان‌ها و رهزنی آنان از طریق حق و کشاندن آنها به ضلالت از طریق آلوده ساختن آنها به گناهان و نجاسات فیزیکی و متافیزیکی است. آلودگی‌های اخلاقی، به بدترین شکل انسان‌ها را به انواع شرک و کفر و نفاق مبتلا کرده، به درک اسفل می‌کشند.
نباید از یاد برد که ابلیس و جنودش، از توانایی و مشخّصات خاصّی برخودارند؛ مانند:
1. علم و ادراک و قوّه تشخیص؛
2. قوّه اختیار؛
3. سابقه حضور طولانی در زمین، حتّی پیش از خلق انسان (ابلیس چند هزار سال قبل از آدم آفریده شده بود)؛
4. عمر طولانی چند هزار ساله؛
5. قدرت و میدان عمل وسیع (همچنان که در خدمت حضرت سلیمان(ع) بودند)؛
6. امکان زاد و ولد؛
7. از همه مهم‌تر سرعت عمل و لطافت فوق العادّه‌ای که آنان را از چشم آدمیان پنهان می‌دارد؛
8. و البتّه مانند انسان‌ها، مرگ و حیات و حشر و نشر دارند.
نباید فراموش کرد که آنان نیز مانند آدمیان جمعیّتی مؤمن و صالح و جمعیّت بزرگ‌تری ناصالح و کافر دارند و همچنان که مؤمنان در جمع انسان‌ها به دلیل متشرّع و صالح بودن خود و دیگران را از ارتکاب هر عمل قبیح و زشتی باز می‌دارند و حتّی در حقّ دشمنان خود نیز دست به جرم، جنایت و خیانت نمی‌زنند و به حیله، تزویر، دروغ و خوردن حقوق آنها متوسّل نمی‌شوند، در گروه و طایفه جنّیان نیز چنین است.
قرآن کریم می‌فرماید:
«وَیَوْمَ یِحْشُرُهُمْ جَمِیعًا یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ ...؛5
و [یاد کن] روزی را که همه آنان را گرد می‏آورد [و می‏فرماید] ای گروه جنّیان از آدمیان [پیروان] فراوان یافتید و هواخواهان آنها از [نوع] انسان.»
یادآور می‌شوم که به رغم نیروهای خبیث جنّی که در خدمت ابلیسند، مؤمنان جنّی، به هیچ روی در پی برقراری ارتباط با انسان‌ها نیستند. آنان، مؤمنانه از این اقدام پرهیز می‌کنند. از این رو، به ندرت می‌توان ارتباط انسان‌ها و جنّ را از نوع ارتباط مؤمنانه یافت؛ مگر در مواردی خاص، شرایطی خاص و نظامی خاص.
مؤمنان جنّی، در پی انجام اعمال مؤمنانه‌اند و گاه در این مسیر، گوی سبقت را از مؤمنان صالح انسانی می‌ربایند و به مراتبی از کمالات دست می‌یابند که انسان‌ها از عهده ارتقاء بدان باز می‌مانند.
نباید از نظر دور داشت که از نظر خلقت، انسان بر جنّ برتری داشته و اشرف مخلوقات است.
درباره مراتب و مراحل عمل شیطان معلون که از طریق جنودش درباره انسان اعمال می‌شود، در میان آیات و روایات، اشارات زیادی آمده است.
شیطان گام به گام پیش می‌آید؛ امّا چنان‌که عرض کردم با اوّلین فراخوان مسیر هموار شده و توسعه پیدا می‌کند.
گونه‌های مختلف عمل شیطان برای به ضلالت کشیدن انسان فراوانند و از جمله موارد زیر قابل اشاره است:
1. دعوت؛
2. ضریب؛
3. گمراهی؛
4. همراهی؛
5. تزیین؛
6. عداوت؛
7. تسویف؛
8. تخویف؛
9. تفرقه و کینه؛
10. احاطه همه جانبه؛
11. سرگرمی و فراموشی؛
12. زمینه‌سازی گناه.
آیات و روایات بسیاری در این باره موجود است که مطالعه در این باره را توصیه می‌کنیم.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره حج (22)، آیه 3.
2. سوره انعام (6)، آیه 71.
3. سوره بقره (2)، آیه 275.
4. سوره روم (30)، آیه 41.
5. سوره انعام (6)، آیه 128.

 

برگرفته از: موعود

 


mahdimouood.ir