- admin
- Thursday 5 June 14
- 14:32
- ۰ نظر
آنگاه که رگ دو دستم را در «حمّام فین کاشان» زدند، چون خون از بدنم میرفت، تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید، ناگهان به خود گفتم میرزا تقیخان! دو تا رگ بریدند، این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه(س)؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین(ع) حیا کردم. لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم. جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم: چون شهیدی و مظلوم کشته شدی، این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم: چون چندین فرقة ضالّه را نابود کردی؟
گفت: نه.
با تعجّب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیة مولایم حسین(ع) است!
گفتم: چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در «حمّام فین کاشان» زدند، چون خون از بدنم میرفت، تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید، ناگهان به خود گفتم میرزا تقیخان! دو تا رگ بریدند، این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه(س)؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین(ع) حیا کردم. لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند، امام حسین(ع) آمد و گفت:
«به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی و آب ننوشیدی. این هدیة ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم.»
مقام عزاداران امام حسین(ع)
یکی از علمای بزرگ، جناب حبیب را در خواب دید که در غرفههای بهشتی به انواع نعمتهای پروردگار متنعّم و بساط نشاط برای او گسترده شده بود. بعد از عرض ارادت گفت: ای حبیب! چگونه شکر این نعمت را ادا میکنی که در جوانی خدمت حضرت رسول(ص) بودی و در پیری موی سفید خود را در راه یاری فرزند پیامبر(ص) به خون خود خضاب نمودی آیا آرزوی دیگری داری؟
فرمود: آرزو دارم به دنیا برگردم و در جملة عزاداران حسین(ع) داخل شوم؛ زیرا که از سیّد دو عالم شنیدم که فرمود:
«هرکس در مجلس عزای فرزندم حسین(ع) از روی معرفت اشک بریزد، خداوند کریم ثواب صد شهید به او عطا فرماید و درجات او را در بهشت بیفزاید.»
امام حسین(ع) در «واتیکان»
مؤلّف می نویسد:
شیخ زهیر حسّون برای من چنین نقل کرد: روزی از «کتابخانة واتیکان» دیدن می کردم. در قسمت ویژة کتابهای اسلامی، چشمم به بیش از هزار کتاب خطّی و چاپی دربارة امام حسین(ع) افتاد.
با تعجّب از مدیر کتابخانه علّت را پرسیدم و او گفت: علمای واتیکان دیدند که تشیّع در سالهای اخیر رو به گسترش نهاده، روز به روز بر تعداد کسانی که در دنیا به مکتب اهلبیت(ع) میگروند، افزوده میشود. پس به این نتیجه رسیدند که علّت این امر، مظلومیّت امام حسین(ع) است که شیعه آن را در مجالس سوگواری و ماتم و با به راه انداختن دستههای سینهزنی، زنده نگاه میدارد؛ پس عدّهای از سوی واتیکان مأمور شدند که در دنیای اسلام بگردند و هر کتاب خطّی و چاپی را دربارة امام حسین(ع) گردآوری کنند و به واتیکان منتقل نمایند تا ایشان نیز با استفاده از روش شیعیان در یادکرد شهادت مظلومانة امام حسین(ع)، به بیان مظلومیّت حضرت مسیح ـ که به باور آنها بر دار و مظلومانه کشته شد ـ بپردازند و از این طریق، آیین مسیحیّت را گسترش دهند.»1
شبی خواب امیرکبیر را دیدم. جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم: چون شهیدی و مظلوم کشته شدی، این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم: چون چندین فرقة ضالّه را نابود کردی؟
گفت: نه.
با تعجّب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیة مولایم حسین(ع) است!
گفتم: چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در «حمّام فین کاشان» زدند، چون خون از بدنم میرفت، تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید، ناگهان به خود گفتم میرزا تقیخان! دو تا رگ بریدند، این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه(س)؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین(ع) حیا کردم. لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند، امام حسین(ع) آمد و گفت:
«به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی و آب ننوشیدی. این هدیة ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم.»
مقام عزاداران امام حسین(ع)
یکی از علمای بزرگ، جناب حبیب را در خواب دید که در غرفههای بهشتی به انواع نعمتهای پروردگار متنعّم و بساط نشاط برای او گسترده شده بود. بعد از عرض ارادت گفت: ای حبیب! چگونه شکر این نعمت را ادا میکنی که در جوانی خدمت حضرت رسول(ص) بودی و در پیری موی سفید خود را در راه یاری فرزند پیامبر(ص) به خون خود خضاب نمودی آیا آرزوی دیگری داری؟
فرمود: آرزو دارم به دنیا برگردم و در جملة عزاداران حسین(ع) داخل شوم؛ زیرا که از سیّد دو عالم شنیدم که فرمود:
«هرکس در مجلس عزای فرزندم حسین(ع) از روی معرفت اشک بریزد، خداوند کریم ثواب صد شهید به او عطا فرماید و درجات او را در بهشت بیفزاید.»
امام حسین(ع) در «واتیکان»
مؤلّف می نویسد:
شیخ زهیر حسّون برای من چنین نقل کرد: روزی از «کتابخانة واتیکان» دیدن می کردم. در قسمت ویژة کتابهای اسلامی، چشمم به بیش از هزار کتاب خطّی و چاپی دربارة امام حسین(ع) افتاد.
با تعجّب از مدیر کتابخانه علّت را پرسیدم و او گفت: علمای واتیکان دیدند که تشیّع در سالهای اخیر رو به گسترش نهاده، روز به روز بر تعداد کسانی که در دنیا به مکتب اهلبیت(ع) میگروند، افزوده میشود. پس به این نتیجه رسیدند که علّت این امر، مظلومیّت امام حسین(ع) است که شیعه آن را در مجالس سوگواری و ماتم و با به راه انداختن دستههای سینهزنی، زنده نگاه میدارد؛ پس عدّهای از سوی واتیکان مأمور شدند که در دنیای اسلام بگردند و هر کتاب خطّی و چاپی را دربارة امام حسین(ع) گردآوری کنند و به واتیکان منتقل نمایند تا ایشان نیز با استفاده از روش شیعیان در یادکرد شهادت مظلومانة امام حسین(ع)، به بیان مظلومیّت حضرت مسیح ـ که به باور آنها بر دار و مظلومانه کشته شد ـ بپردازند و از این طریق، آیین مسیحیّت را گسترش دهند.»1
نظرات (۰)
هنوز نظری ثبت نشده است، اولین نظر را شما ثبت کنید!