- admin
- Sunday 15 January 17
- 13:14
- ۰ نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی اسرار پشت پرده مجسمه آزادی
علی اکبر رائفی پور
در ابتدا سازندگان فرانسوی آن اعلام نمودند که این مجسمه نماد "تا ئیس" معشوقه اسکندر است اما نکته ظریفی که در این میان نادیده ماند چیز دیگری بود که بعدها نشریه ماسون ترک آنرا فاش ساخت. و آن شباهت بسیار زیاد چهرهی این مجسمه با "ایسیس" اسطورهی مصر باستان و الهه مورد تقدیس ماسونها بود.
مجسمه آزادی یا تندیس آزادی (Statute Of Liberty) که نام رسمی آن Liberty Enlightening The World (آزادی روشنگر جهان) است در سال 1886 میلادی توسط فرانسه به ایالات متحده آمریکا هدیه داده شد. (1)
در 28 اکتبر آن سال "استیفن گراور کلیولند" ریاست جمهوری وقت آمریکا، مجسمه آزادی را در محل فعلی آن، دهانه رود هودسن (Hudson) درجزیره آزادی که تا محله منهتن شهر نیو یورک دو هزارو ششصد متر و تا شهر جرسی سیتی ایالت نیو جرسی 600 متر فاصله دارد قرار داد. این مجسمه بنا بود در سال 1876 به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال آمریکا به اتمام برسد ولی به علت پارهای از مشکلات مانند حمل آن به آمریکا، طولانی شدن جریان ساخت و ... با ده سال تاخیر بر فراز آبهای آتلانتیس ایستاد این مجسمه با دست راست خود مشعلی فروزان را بالای سر خود نگه داشته و در دست چپ یک لوح سنگی را که بر روی آن با شمارههای رومی نوشته شده JULY IV MDCCLXXVI که نشانگر 4 ژوئیه 1776 میلادی تاریخ استقلال آمریکا است. (2)
مجسمه آزادی فقط یک تندیس ساده نبود بلکه نماد رازگونی از یک جریان مخفی و مخوف بود که سالها بعد نبض حیات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی جهان را به دست گرفت لذا آنچه قرار است در این جستار به آن پرداخته شود، نگاهی جدید و از زاویهای دیگر به اسرار پشت پرده مجسمهای است که آنرا به اصطلاح تندیس آزادی میخوانند.
سالها قبل تر از آن یک یهودی در یا نورد به نام کریستوفر کلمپ با مشورت با محافل یهودی اسپانیا و با توجه به اطلاعات و شواهدی که از وجود سرزمینی در آنسوی اقیانوس اطلس داشت، با نیت پیدا کردن ارض موعود عهد عتیق، سرزمین خالی از سکنهای !!! را مییابد. (3)
اندکی بعد این سرزمین مورد توجه پیوریتنهای انگلیسی قرار میگیرد. این مسیحیان یهودی به محض ورود به امریکا آنرا ارض موعود نامیده و بومیان آن سرزمین را کنعانیان پنداشته و تاجایی که میتوانند آنها را قتل عام میکنند. (4)
اولین کتابی که در امریکا به چاپ میرسد "مزامیر داوود" است، پیوریتنها نامهای عبری بر فرزندان، خیابانها و شهرهای خود میگذارند تاجایی که باید پسوند "DC" در نام شهر "Washington DC" را David Capital یعنی (پایتخت داوود) دانست. (5)
نهایتاً پس از مدتها جنگهای داخلی سرانجام در چهارم ژوئیه 1776 اولین کشور تمام فراماسونری جهان یعنی امریکا استقلال خود را اعلام مینماید.
بیش از یک قرن پس از آن یعنی درسال 1886 میلادی فرانسه به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال امریکا مجسمه آزادی را در چند تکه مجزا توسط کشتی به امریکا هدیه میکند. (6)
طراح اصلی این مجسمه "فردریک آگوسته بارتولدی" مجسمه ساز ماسون فرانسوی بود البته سازه درونی آن را "الکساندر ایفل" مهندس فرانسوی برج ایفل، طراحی نمود مهندسان و طراحان دیگری نظیر "ژوزف پولیتزر" و "اوژن ویوله لودوک" نیز در جریان ساخت آن نقش داشتند. (7)
ویژگی مشترک تمامی این مهندسان و طراحان عضویت در لژهای فراماسونری فرانسه بود. تا جایی که به عنوان مثال بسیاری از نماد شناسان برج ایفل را یک "ابلیسک" فانتزی میدانند. (8)
در ابتدا سازندگان فرانسوی آن اعلام نمودند که این مجسمه نماد "تا ئیس" معشوقه اسکندر است. اما نکته ظریفی که در این میان نادیده ماند چیز دیگری بود که بعدها نشریه ماسون ترک آنرا فاش ساخت. و آن شباهت بسیار زیاد چهرهی این مجسمه با "ایسیس" اسطورهی مصر باستان و الهه مورد تقدیس ماسونها بود.
بعدها فردریک بارتلدی در پاسخ به انتقاد افرادی که بیان میداشتند این مجسمه از نظر فرم صورت به "تائیس" هیچ شبا هتی ندارد، گفت: من در طراحی این مجسمه از چهره مادر بیوه خودم الهام گرفته ام. (9)
آری بارتلدی راست میگفت ولی منظورش از مادر بیوه، "ایسیس" بود که در واقع مادر بیوه معنوی تمامی ماسونها منجمله خود او بود. (10)
پس از انتقال این مجسمه به نیویورک امریکاییها با هزینهای نزدیک به 200 هزار دلار پایهای 46 متری از جنس گرانیت برای آن ساختند تا مجسمه را بر روی آن قرار دهند.
حال که فراماسونهای فرانسوی برای امریکا سنگ تمام گذاشته بودند نا پسند مینمود اگر طراحان امریکایی دست روی دست میگذاشتند، و البته در عمل نیز چنین نشد و در نهایت پایه گرانیتی آنها یک کپی محض از معبد کذایی سلیمان از آب در آمد، معبدی که ماسونها برای رسیدن به نظم نوین جهانی و تشکیل حکومت ماسونی – یهودی خویش بالاخره باید آنرا بر بقایای مسجد الاقصی بنا کنند. با این تفاسیر جای تعجب هم نخواهد داشت اگر ارتفاع این ساختمان 46 متر یعنی مجموع 33+ 13 (دوعدد مورد علاقه فراماسونها) باشد و خود تندیس نیز دارای 168 پله به علاوه 1 نیم پله (مجموعاً 169) باشد که بازدیدکنندگان را تا بالای برج راهنمایی کند. (169 = 13 X13) !!!
بارتلدی بر روی تاج این مجسمه هفت شعاع نور قرار داد تا بیش از پیش نمادهای ماسونی این تندیس ننگ و نیرنگ را آشکار سازد.عدد هفت در کنار سمبلهای گونا گون نور از دیر باز ستوده مصریان باستان و یهودیان و کابالیستهای مصر زده بود. همانگونه که آن را در شمعدان هفت شاخه یهود "MENORAH "، خورشید هفت شاخه مصریان و یا هفت ستاره منقوش در آسمان معبد سلیمان دیدهاید. (11)
اما نکتهای که در این میان بنا بر اعتراف فرانسویان هرگز نباید فراموش نمود الگو برداری ساخت مجسمه از "تائیس" معشوقه اسکندر است. حتی اگر شباهتهای چهرهی این مجسمه با ایسیس را کنار بگذاریم چه دلیلی دارد فرانسویها نمادی از تائیس بسازند و آن را به امریکا هدیه دهند. مگر غربیان در تاریخ هزار خدایی یونان و رم با کمبود الهه مواجه شده بودند که از یک شخصیت نچندان موجه به نام "تاییس" مجسمه بسازند و آنرا تندیس و نماد آزادی قرار دهند.
آری حقیقت چیز دیگری است که لاجرم مجبوریم برای روشن شدن این گوشه از تاریخ و آشنایی با شخصیت این زن به باز خوانی گذرای حمله اسکندر به ایران زمین بپردازیم.
با آنکه اسکندر یا همان الکساندر در میان غربیان قهرمانی بزرگ شناخته میشود ولیکن در میان ایرانیان به عنوان شخصیتی بدنام و ویرانگر نمود یافته است، در متون زرتشتی، از وی همواره به عنوان "گجسته" (ملعون و شوم) یاد شده و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است.
در این اثنا عدهای نیز نظر در انکار وجود شخصیت تاریخی به نام اسکندر مقدونی دارند، ولی این به معنای نادیده انگاشتن انبوهی از آثار و اسناد تاریخی و باستان شناسی و حذف تاریخ اسکندر و سلوکیان و خلا زمانی به مدت بیش از صد سال از تاریخ ایران است.
اسکندر متولد مقدونیه و فرزند فیلیپ پادشاه مقدونیه بود.در آن زمان مقدونیه قسمتی از حکومت یونان بود که البته مقدونیها در میان مردم یونان معروف به وحشی گری بودند لذا فیلیپ پدر اسکندر، برای فرزند خود معلمانی یونانی استخدام کرد تا با فرهنگ یونانیان بزرگ شود. اسکندر پس از مرگ پدر، پادشاه مقدونیه شد و پس از کشمکشها و فراز و نشیبهایی که بیان آن در این مجال نمیگنجد برای ماجراجویی و تصاحب سرزمینهای دیگر، راه جهان گشایی و حمله به دیگر کشورها را پیش گرفت. اگر چه یونانیها او را وحشی و بربر میدانستند، ولی هنگامی که باتصاحب سرزمینهای دیگر توسط او ثروت زیادی به آتن سرازیر شد، با وی همراه شدند.
بزرگ ترین و مهمترین جنگ اسکندر، نبرد با امپراتوری وسیع، قدرتمند و متمدن هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به عقب نشینی وی انجامید، اما سرانجام با تضعیف روحیه سپاهیان ایران، ورق به نفع یونانیان برگشت و اسکندر، داریوش را در منطقه "گیل گمش" شکست داد.
در شب پیروزی، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید (پرس پولیس) قصر باشکوه ایرانیان، جشن بزرگی برپا کردند. اسکندر همواره در سفرهای خود یک گروه از زنان فاحشه و رقاص و شراب ریز همراه خود میآورد تا بساط عیش و نوش و شهوت رانی خود و فرماندهان سپاهش گسترده باشد. یکی از این زنان، تائیس کنیزی اورشلیمی بود که به خاطر زیبایی به دربار اسکندر راه یافته بود. پس از آنکه اسکندر قصد ازدواج با شاهزاده اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم "استاتیرا" را نمود (12)، حسادت تائیس او را به طرح نقشهای اهریمنی کشاند که نهایتاً صدها سال تمدن، فرهنگ و افتخار جهانی را به خاکستر نشاند. (13)
در آن جشن، تائیسآن قدر به اسکندر شراب خوراند که عقل او را کاملاً زایل کرده و سپس از او خواست به انتقام معبدی که در آتن توسط خشایارشاه به آتش کشیده شد، پرس پولیس (تخت جمشید) را آتش بزند. اسکندر مشعلی را به تائیس داد و او هم پردههای حریر و جواهرنشان قصر را به آتش کشید. و پس از مدتی کوتاه، قصر یکپارچه در آتش کین و حقارت شخصیت تاییس سوخت.
و اینگونه شد که امروز در دست مجسمه به ظاهر آزادی آمریکا "تائیس" همان مشعل هنوز به امید به آتش کشیدن دوباره تمدن شرق افروخته است.
و اینگونه شد که یک فاحشه که گوشهای نا چیز از تاریخ تاریک و ددمنشانه غرب را اشغال کرده نماد آزادی میشود!
توضیح عکس: قلمرو سلسله هخامنشیان
به راستی، چرا سازندگان فرانسوی مجسمه آزادی چنین شخصیتی را به عنوان نماد آزادی در نظر گرفتند؟
بی شک یکی از اصلی ترین دلایل آن یادآوری حمله اسکندر به شرق و استحاله فرهنگی آن است چراکه
تاریخ شناسان یکی از مهمترین اقدامات اسکندر را هلنیزه کردن سرزمینهای تحت تصرفش میدانند. هلنیسم در لغت به معنی تقلید از یونان و به معنی مجموعه تمدن و فرهنگ یونان و به عبارتی ساده تر یونانی مأ بی است.
در این راستا اسکندر اقدام به تأسیس شهرهای جدید در راههای مهم و استراتژیک و کوچ دادن مردم از آسیا به اروپا و از اروپا به آسیا نمود. وی با این کار قصد در استحاله فرهنگی متصرفاتش داشت.
نمود بارز و آشکار این مسأله را میتوان در هلنیزه شدن سلسله ایرانی اشکانیان پس از براندازی سلوکیان (بازماندگان سلوکوس جانشین اسکندر) دید، اشکانیان همواره سعی در یونانی مأبی داشتند تا جایی که حتی بر سکههایشان عنوان (یونان دوست) همراه با اسم پادشاه زمان میآمد. (14)
به عبارتی دیگر مجسمه آزادی به نوعی نماد رشد غرب گرایی نیز هست. تائیس یا همان مجسمه آزادی، میتواند یادآور تمام این گذشته باشد. اکنون نیز ملل شرقی به تقلید از اروپاییان و در مقابل غربیها نیز به این سلطه مینازند و این میراث شوم اسکندر و تائیس است.
اما نکته بسیار بسیار مهمی که هرگز نباید از نظر دور گردد این است که تمدن غرب هرگاه افول نمود نتوانست دوباره در همان مکان ابتدایی، خود را باز سازی کند و در جایی دیگر ادامه حیات داد لذا میبینیم پس از افول یونان، رم برمیخیزد و بعد از آن غرب از اروپای میانی، انگلستان و نهایتاً امریکا سر بر میآورد، یعنی غرب هیچگاه نتوانست در همان حوزه مکانی اولیه دوباره رشد نماید این تمدن آنقدر نقصان داشت که قدرت هضم تجاوزات و حتی تبادلات فرهنگی سالم را نیز نداشت.
اما در مقابل، تمدن کهن و با فرهنگ ایران هرگاه دچار نزول شد دوباره در همان مکان جوانه زد، هرگز نباید فراموش کرد که نهایتاً اسکندر با لباس ایرانی از این مرز پر گهر رفت، وحشیان و متجاوزان مغول مسلمان شدند و رصد خانه و مسجد و کتابخانه ساختند و از میان سه نفر زبانشناس که قواعد زبان عربی را برای خود عرب زبانان نگاشتند دو تن از آنها ایرانی بودند واکنون نیز پس از چند هزار سال باز هم ایران است که در مقابل زیاده خواهیهای وحشی گرانه غرب ایستاده است.آری تکرار این تجربه تاریخی و از سویی دیگر پیشگوییهای غرب نیز همین را میگوید که منشا آن اتفاق بزرگ آخر الزمانی نیز ایران است و موعود ادیان به یاری ایرانیان است که بساط بیداد آنها را بر خواهد چید گویا غرب ناگزیر از شنیدن نام ایران در کنار ناکامیهای خود است، لذا اینگونه است که تائییس دوباره مشعل به دست رو به سوی شرق بر فراز آتلانتیس ایستاده است.
اگر بخواهیم اندکی تاریخی تر به مسئله نگاه کنیم باید در نظر داشته باشیم زمانی که امپراتوری ایرانیان 127 ایالت را تحت سلطه خود ساماندهی کرده بود اوج تمدن غربیان یعنی یونان هنوز از سیستم ابتدایی دولت شهرها (نه یک امپراتوری واحد) استفاده میکرد، لذا غرب ناگریز است تا با ساختن یک اتوپیای (آرمان شهر) خیالی یعنی یونان باستان تمامی مدنیت را به خود ارجاع دهد. زمانی که سخن از منطق باشد ارسطو الگو میشود اگر از ریاضیات سخن رانده شود ارشمیدوس را نشان میدهند، پدر علم پزشکی باید بقراط باشد و غیره و غیره تا من ایرانی هیچگاه به این فکر نکنم که چرا غرب هنوز با این همه ادعا نتوانسته حقوق بشری را که کوروش 2500 سال پیش به بهترین نحو اجرا میکرد را حتی شبیه سازی کند. اگر لازم باشد برای من و توی ایرانی فیلم 300 میسازند تا مارا از تمامی گذشته پر افتخارمان بیزار کنند تا مبادا شکوه و تمدن نیاکانیمان ما را دوباره به فکر فرهنگ سازی در جهان بیاندازد.
آری این کینهای دیرینه است از تمدن شرق و سترگ ایران زمین که در هیبت شعلههای آتش در مشعل عفریته جنگ این الهه شوم پیوندی!!! (تائیس + ایسیس) خود را نشان داده است.
صد البته غرب در این آتش کین میسوزد و خواهد سوخت چراکه پس از تلاش چند هزار ساله آنها برای منکوب و استحاله تمدن ایران زمین جوانهی نو رستهای دوباره و این بار در هیبت اسلام شیعی از دل ایران زمین رویید و این بار نیز ایرانیان بهترین را انتخاب کردند رویشی که به لطف حق به انقلاب نهایی موعود منجر خواهد شد. و چه زیبا پروردگار بزرگ در قرآن، کتاب انسان فرمود:
"و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمهٔ و نجعلهم الوارثین"
"و ما اراده نمودیم تا بر مستضعفین جهان منت گذارده و ایشان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم" (15)
خادم الامام المهدی: علی اکبر رائفی پور
پی نوشت:
1. fa.wikipedia.org/wiki
2. https://web.archive.org/web/20100223091137/http://www.fararu.com/vglj.oetfuqexxwvzfuusb..html
3. mouood.org/content/view/2467/3 - موعود
4. در کل در مدت مهاجرت، اسکان و گسترش اروپاییان در قاره امریکا مجموعا 212 میلیون سرخ پوست کشته شدهاند
5. پیوریتانیسم گرایشی از پروتستانیسم است که خواهان باز گشت مسیحیان به ارزشهای عهدعتیق (یهود) است. تا جایی که اینان در زمان کرامول خواهان این شدند که تورات و تلمود قانون اساسی انگلستان شود.
6. برخی آن را "زن آزادی" Lady Liberty هم مینامند.
7. البته نباید این مجسمه را با مجسمه آزادی کنگره Statue of Freed اشتباه گرفت آن مجسمه که از سال ۱۸۶۳ تا کنون بر روی گنبد مرکزی ساختمان کاپیتال ایستادهاست توسط "توماس کرافورد" طراحی گردید و بانویی را تجسم میکند که شمشیری غلاف شده در دست راست خود دارد. در دست چپش نیز یک تاج به نشانه پیروزی، و سپر نشان رسمی آمریکا دیده میشود. کلاه خودی به سر دارد که حاوی ستاره و به شکل سر عقاب سر سفید است. وی بر روی یک کره ایستادهاست که بر روی آن عبارت E Pluribus Unum نقش بستهاست. این واژه یکی از شعارهای ملی آمریکا است که در مقاله "راز دلار" به ریشه یابی معنایی آن پرداخته ام.
8. ابلیسک از نمادهای اصلی مشترک بین شیطان پرستان و فراماسونهاست که اشاره به آلت تناسلی شیطان دارد، برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به مقاله عبد الله شهبازی با عنوان "فرقههای راز آمیز دماوند" رجوع فرمایید.
9. در جریان این فرافکنی عدهای نیز گفتند که بار تلدی چهره همسر خود "شارلوت" را تصویر کرده است.
10. همسر و برادر "ایسیس" یعنی "اوزیریس" توسط برادر دیگرشان "ست" به قتل رسید و پس از آن ایسیس بیوه گشت. (جهت کسب اطلاع بیشتر در این زمینه به مقاله نویسنده با عنوان "اسطورههای ماسونی مصر باستان" رجوع فرمایید).
11. توجه فرمایید که عدد هفت فقط و فقط در کنار نمادها و نشانههای نور عدد ماسونها و یهودیان است مانند هفت ستاره، هفت شعاع نور، هفت عدد شمع ... و در غیر این صورت ارتباطی با آنها نداشته و حتی از اعداد مقدس مسلمانان نیز به حساب میآید.
12. در برخی منابع تاریخی از او به نام "رکسانا" یا "روشنک" نام بردهاند ولیکن آنگونه که از منابع تاریخی بر میآید رکسانا و استاتیرا دو شخص متفاوت هستند و حتی عدهای رکسانا را دختر "بخش آورد" حاکم ایرانی باختر میدانند که اسکندر پیش از استاتیرا با وی ازدواج نموده است.
13. روزنامه قدس، یک شنبه 8 خرداد ماه 1384
14. حسینی، سیدمحمد؛ "نظر دیگری دربارهی طراحی از تائیس"
15. کلام الله مجید/ سوره قصص/ آیه 5
نویسنده: علی اکبر رائفی پور
نوشته شده در شنبه شانزدهم آبان 1388 - ساعت 18:41
برگرفته از:
http://antisemitism.blogfa.com/post/8
ویرایش متن:
وبگاه مهدی موعود (عج) | mahdimouood.ir
نظرات (۰)
هنوز نظری ثبت نشده است، اولین نظر را شما ثبت کنید!