- admin
- Thursday 15 August 13
- 11:37
- ۰ نظر
اندکی پس از پیروزی انقلاب 25 ژانویه 2011 مصر و روی کار آمدن دولت اسلامگرا در این کشور شاهد رخدادهای خونبار و خشونتآمیزی در شبه جزیره سینا بودیم که مهمترین آن در کشته و زخمی شدن دهها نظامی مصری در حمله افراد مسلح به یک پایگاه مرزی نمود پیدا میکند. حادثهای که تمامی نگاههای داخلی و منطقهای و بین¬المللی را متوجه صحرای سینا کرد که در مرزهای مشترک این کشور با اراضی اشغالی فلسطین [اسرائیل] قرار دارد.
این حمله دو طرف مرز یعنی مقامهای مصری و رژیم صهیونیستی را به تکاپو انداخت، به طوری که ارتش مصر برای نخستین بار پس از 33 سال از جنگنده و موشک برای سرکوب افراد مسلح در صحرای سینا استفاده کرد.
اما واقعاً در صحرای سینا چه میگذرد؟ چه گروهها و تشکلهایی در این منطقه فعالیت میکنند؟ موضع مصر و رژیم صهیونیستی در قبال هر یک از این گروهها چیست؟ و چه آیندهای میتوان برای آنها متصور بود؟ این مطلب در پی پاسخگویی به پرسش¬های مطرح شده است.
شبه جزیره سینا در شمال شرقی کشور مصر به شکل مثلثی قرار دارد که از شرق به خلیج عقبه و از غرب به خلیج سوئز و از شمال به دریای مدیترانه و از جنوب به دریای سرخ محدود میشود. مساحت این شبه جزیره 61 هزار کیلومتر مربع است و بخش آسیایی مصر محسوب میشود و این منطقه شامل دو استان کشور مصر به نامهای «شمال سینا» و «جنوب سینا» است.
موقعیت استراتژیک صحرا سینا
شبه جزیره سینا از موقعیت استراتژیک بسیار مهمی برخوردار است. این شبه جزیره از شمال به طول 120 کیلومتر با دریای مدیترانه و از غرب به طول 160 کیلومتر با کانال سوئز و از جنوب غربی به طول 240 کیلومتر با خلیج سوئز و از شرق و جنوبی شرقی به طول 150 کیلومتر با خلیج عقبه هم مرز است. به این ترتیب صحرای سینا 30٪ از سواحل مصر را به خود اختصاص میدهد و حلقه ارتباط آسیا با آفریقا به شمار میآید.
جمعیت صحرا سینا
در اول ژانویه 2012 جمعیت ساکنان دو استان شمالی و جنوبی سینا 554 هزار نفر اعلام شد که 395 هزار نفر از آنها در استان سینا شمالی و 159 هزار نفر از آنها نیز در استان سینا جنوبی ساکن بودهاند. در این میان اگر ساکنان جنوب و شمال سینا را با جمعیت ساکنان استان سوئز و استان اسماعیلیه سینا محاسبه کنیم، جمعیت کل صحرای سینا به حدود 800 هزار نفر میرسد.
ریشه ساکنان صحرا سینا
98٪ ساکنان صحرا سینا بدوی و از قبائل صحرانشین هستند. قبیله «الترابین» بزرگترین قبیله در سینا و نقب به شمار میآید و از دیگر قبایل معروف سینا میتوان به «سوراکه» و «التیاها» و «العزازمة» و «الحویطات» اشاره کرد.
نژاد و ریشه ساکنان سینا به جزیرة العرب حجاز و نجد و یمن و بخشی دیگر به مصریهای صحرانشین باز میگردد که از قدیم در سینا زندگی میکردند. همچنین خانوادههایی از استانهای «الجیزه» و «الشرقیه» در قرن گذشته به سینا مهاجرت کردهاند و با قبایل محلی درآمیخته و صحرانشین شدهاند. همچنین گروه کوچکی از «العرایشیة» هم در این صحرا زندگی میکنند که نسل سربازان آلبانی هستند که با «محمد علی پاشا» وارد مصر شده و در این منطقه اسکان یافتند.
شغل اصلی ساکنان سینا تربیت شتر و گوسفند در کنار کشت خرما و زیتون و مشاغلی چون صید ماهی و پرندگان است.
مهمترین شهرهای صحرا سینا
صحرای سینا از جمله قدیمیترین مناطق جهان است که نه تنها تمدنهای بشری را به خود دیده که مهد ادیانی چون یهودیت بوده است، به گونهای که مورخان تاریخ حیات بشری در این منطقه را به 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح ارجاع میدهند. به همین دلیل این منطقه دارای تمدنی دیرینه و شهرهایی مهم چون العریش، طور سینا، بیر العبد، الشیخ زوید، رفح، الحسنة، نخل، رأس سدر، أبو زنیمة، أبو ردیسة، شرم الشیخ و طابا است.
اهمیت منطقه «العریش» در صحرای سینا در رساندن کمکها از طریق مرز رفح به نوار غزه و فلسطین مخصوصاً در زمانهای جنگ رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان نمود زیادی مییابد. «شرم الشیخ» نیز که تنها نقطه مسکونی سینا است، محل عیش و نوش و تفریح سیاستمداران، هنرپیشگان و ورزشکاران اروپایی است. در این منطقه سالن کنفرانسهای بین¬المللی مصر قرار دارد که تقریباً تمامی نشستهای بینالمللی آفریقا و خاورمیانه در آن انجام می¬شود.
نگاه رژیم صهیونیستی به صحرای سینا
صرف نظر از نگاه دینی و مذهبی صهیونیستها به این منطقه، صحرای سینا به دلیل موقعیت استراتژیکی که دارد، از جمله مناطقی است که همواره مورد توجه رژیم صهیونیستی بوده تا به هر نحو ممکن آن را از مصر جدا کنند. به همین دلیل این منطقه تاکنون دو بار مورد حمله و تعرض رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. بار اول در سال 1956 میلادی که اما با قطعنامه سازمان ملل نظامیان صهیونیست از آن خارج شدند و دیگر بار در سال 1967 میلادی که تا 25 آوریل 1982 این منطقه تحت اشغال رژیم صهیونیستی بود تا اینکه در این تاریخ رژیم صهیونیستی با حفظ نیروهای خود در نوار مرزی «تابا» از شبه سینا خارج شد. اما در سال 1989 میلادی این منطقه نیز به موجب رأی دادگاه بین¬المللی لاهه از رژیم صهیونیستی باز پس گرفته شد.
حدود 30 سال از عقب نشینی رژیم صهیونیستی از سینا میگذرد و مصر این روز را جشن گرفته است اما واقعیت این است که اسرائیل این نقطه استراتژیک را همچنان در اشغال خود دارد. توریست¬هایی که به این منطقه می¬آیند اغلب از سوی شرکت¬های سیاحتی وابسته به صهونیست¬ها به این منطقه آورده می-شوند و قسمت عظیمی از هزینه¬های سفر این توریست¬ها را اسرائیل پرداخت میکند تا امنیت این سواحل و نهایتاً امنیت مرزهای اسرائیل با مصر را تأمین شده نشان دهد و به جهان اعلام کند که هیچگونه مشکل مرزی با مصر ندارد.
فضای صحرای سینا فضای پلیسی ناشی از همجواری با اسرائیل است و تردد در تنها نقطه مسکونی آن یعنی شرم الشیخ تنها با گردن آویز امکان پذیر است؛ حتی کسانی که خود را از پوشیدن لباس بی نیاز می¬بینند و در سطح شهر تردد می¬کنند گردن آویز شناسایی را فراموش نمی¬کنند، زیرا هرلحظه ممکن است به دام پلیس خشن و تنومند این منطقه با آن عینک دودی وحشتناک گرفتار شده و سر از بازداشتگاه¬های مخوف دربیاورد. صحرای سینا که سرزمین مقدسی برای مسلمانان و مسیحیان به شمار می¬رود در چنبره صهیونیست¬ها قرار دارد و کشورهای عربی بی خیال این اشغالگری شده و به خروج چند سرباز از آن دلخوش کرده¬اند.
وضعیت صحرای سینا از سال 1982
در سال 1982 میلادی در صحرای سینا نیروهای چند ملیتی مستقر شدند، اما این نیروها تابع سازمان ملل نیستند، بلکه متشکل از 11 کشور تحت فرماندهی آمریکا میباشند که در صحرای سینا مستقر بوده و موظف هستند بندهای معاهده صلح مصر با رژیم صهیونیستی موسوم به معاهده «کمپ دیوید» را به اجرا بگذارند که در سال 1979 بین قاهره و تلآویو به امضا رسید.
به موجب قرارداد کمپ دیوید نیروهای نظامی مصری محدودی در صحرای سینا میتوانند حضور داشته باشند و ارتش مصر نمیتواند در این منطقه پایگاه نظامی و تسلیحاتی داشته باشد.
در زمان حاکمیت حسنی مبارک شبه جزیره سینا تحت قوانین و ضوابط خاصی اداره میشد و حسنی مبارک به این منطقه توجه ویژهای داشت؛ نه از آن جهت که قدرت و حاکمیت مصر را دوباره به آن بازگرداند، بلکه به دلیل وجود منطقه تفریحی «شرم الشیخ» که مبارک آن را به مقر شبه دائمی خود تبدیل کرده بود و از آنجا دسترسی آسانتر و نزدیکتری به رژیم صهیونیستی و همپیمانان اسرائیلیاش داشت.
معاهده کمپ دیوید و صحرای سینا
• تاریخچه پیمان
پیمان کمپ دیوید پس از دوازده روز مذاکرات مخفی و با میانجیگری ایالات متحده در کمپ دیوید که یکی از استراحتگاههای مقام ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا است نهایی شد و در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ با حضور جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا در کاخ سفید به امضا نهایی رسید. در هنگام امضای پیمان کمپ دیوید، اردشیر زاهدی آخرین سفیر ایران، قبل از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) در ایالات متحده به نمایندگی از شاه ایران شرکت داشت و از سوی ایران پیمان صلح میان مصر و اسرائیل را به مردم هردو کشور تبریک گفت.
پیمان کمپ دیوید اولین پیمان صلح میان طرفین جنگ اعراب و اسرائیل بود که به صلح میان مصر و اسرائیل انجامید. این پیمان¬نامه یک مقدمه نسبتاً کوتاه، نه ماده و نه بند و دو پیوست دارد و در 26 مارس 1979 در سه نسخه عربی، انگلیسی و عبری به رشته تحریر درآمده که تمام نسخهها از حیث اعتبار و ارزش مساوی بوده و در متن پیمان قید شده است که در صورت بروز اختلاف میان دو طرف برسر تفسیر بندهای موافقتنامه نسخه انگلیسی معاهده مرجع و محل مراجعه جهت حل اختلاف خواهد بود.
34 سال پیش به وساطت واشنگتن این معاهده در شهر کمپ دیوید آمریکا بین دو طرف مصر واسرائیل امضاء شد. از طرف مصر انورسادات رئیس جمهور وقت این کشور و از طرف اسرائیل مناخین بگین نخست وزیر آن این توافق نامه را درحضور جیمی کارتر رئیس جمهوروقت آمریکا امضاء کردند. درفضای تیره آن زمان بین جهان عرب واسرائیل امضاء این معاهده واکنشهای زیادی را درسطح منطقه و جهان بوجود آورد. غرب ازاین توافق نامه استقبال کرد اما بسیاری از ملت های مسلمان امضاء آن را محکوم کردند. همین اقدام سادات بود که اورا به فردی منفور در مصر و دیگر کشورهای اسلامی تبدیل کرد و دو سال بعد به تروز او توسط خالد اسلامبولی دریک مراسم نظامی منجر شد.
• متن معاهده
در مقدمه این موافقتنامه چنین میخوانیم: «جمهوری عربی مصر و اسرائیل درباره برقراری صلح عادلانه و فراگیر و دائم در خاورمیانه و بر پایه دو قطعنامه 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل متحد به توافق رسیده و هر دو بار دیگر بر تعهد و التزام خود بر چارچوبهای صلح در خاورمیانه که در کمپ دیوید و در سپتامبر 1978 درباره آن به توافق رسیدند، تأکید میکنند. همچنین مصر و اسرائیل این موافقتنامه را نه تنها موجب برقراری صلح و همکاری میان خود میدانند، بلکه آن را پایه و اساس صلح و همکاری اسرائیل با همسایگان عربش به شمار آورده، بدین وسیله اسرائیل آمادگی خود را برای امضای دیگر موافقتنامههای صلح با دیگر کشورهای عربی اعلام میکند.
اسرائیل با امضای این موافقتنامه اعلام میکند که خواهان پایان دادن به جنگ و برقراری صلح با مصر و دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه است و این خواسته اسرائیل در قبال تمام کشورهای منطقه است، چرا که خواستار زندگی مسالمت آمیز با آنهاست. همچنین اسرائیل این موافقتنامه را به این جهت با مصر امضا میکند، چون باور دارد، این موافقتنامه گام مهمی در راه برقراری صلح فراگیر در منطقه خاورمیانه و دستیابی به سازش نهایی میان دیگر طرفهای عربی درگیر با اسرائیل در تمام موضوعات مورد اختلاف برداشته و بدین وسیله مصر و اسرائیل طرفهای دیگر عربی دارای اختلاف با اسرائیل را به حل اختلافات و امضای موافقتنامه صلح با اسرائیل بر اساس اصول و مبانی صلح و سازشی دعوت میکند که در این موافقتنامه به آن اشاره شده است.»
همانطور که به وضوح در مقدمه پیمان اشاره شده است می¬توان چنین برداشت کرد که یکی از اهداف اسرائیل آماده کردن فضای روانی در بین کشورهای عربی برای امضای دیگر موافقتنامههای صلح با آنهاست؛ موضوعی که پس از جنگ اعراب و اسرائیل در بین اعراب به عنوان یک «تابو» و «منطقه ورود ممنوع» مطرح بوده است. برقراری صلح فراگیر در منطقه خاورمیانه از دیگر اهداف اسرائیل در انعقاد این پیمان با مصر است که در نظرگرفتن هدف «تشکیل خاورمیانه بزرگ» که توسط آمریکا مطرح شد، همراستا بودن استراتژی¬های آمریکا و اسرائیل را نمایان می¬کند. در متن این پیمان پنج بار در جاهای مختلف «میثاق سازمان ملل متحد» مورد استناد قرار گرفته و دو طرف ملزم به رعایت مفاد آن هستند و همچنین ذکر شده است که «باید دبیرکل سازمان ملل متحد را از امضای این موافقتنامه آگاه و مطلع ساخت تا بر اساس ماده 102 میثاق سازمان ملل متحد به عنوان موافقتنامهای بین¬المللی در این سازمان ثبت و ضبط شود». داشتن حق وتو برای آمریکا و متحد استراتژیک بودن این کشور با اسرائیل روند تصویب این پیمان در سازمان ملل را آسان کرد.
به طور خلاصه کمپ دیوید در برگیرنده 3 موضوع مهم است : 1- سازش مصر و اسرائیل، 2- نحوه کنترل امنیت صحرای سینا، 3- مذاکره در باره تشکیل کشور مستقل فلسطین.
طبق این توافق نامه با تقسیم صحرای سینا به سه بخش مقرر شد: در قسمت شمالی سینا که نزدیک به فلسطین اشغالی است هیچ نیروی نظامی مصر حضور نداشته باشد. با این توافق اسرائیل همچنان اشراف کاملی بر این منطقه داشت و مصر حتی درصورت درگیری نمی¬توانست نیروی نظامی به این بخش از خاک خود اعزام کند. پس ازترور انورسادات مخالفت مصری¬ها با این توافق نامه ادامه یافت اما حکومت حسنی مبارک برای سه دهه هر مخالفتی را با این توافق نامه سرکوب کرد تا اینکه مبارک رفت و نیروی اراده مصر آزاد شد. اسرائیل با سرنگونی حکومت مبارک بزرگ ترین بازنده لقب گرفت چون که اصلیترین حامی خود را در مصر از دست داد و با مردمی روبرو شد که قریب به اتفاق آنان خواستار بر چیده شدن این توافق نامه هستند. مردم مصر با سقوط مبارک سفارت اسرائیل در مصر را به اشغال خود درآوردند، پرچم آن را به پائین کشده و آتش زدند.
درنتیجه همین فشارها زمزمه لغو و یا اصلاح توافق نامه «کمپ دیوید» در بین مقامات مصری هم شنیده شد و به صیهونیست¬ها هم سرایت کرد. یک منبع آگاه در مصر اعلام کرد: صیهونیست¬ها با تغییر برخی از مفاد توافق نامه کمپ دیوید موافقت کردهاند. اما واقعیت این است که اکثر مصری ها موافق لغو معاهده کمپ دیوید هستند.
در ماده یک این پیمان تصریح شده است که «اسرائیل تمام نیروهای مسلح نظامی و مدنی خود را از سینا به آن سوی مرزهای بین¬المللی میان مصر و فلسطین عقب خواهد کشید. مصر نیز به حاکمیت کامل خود بر سینا ادامه خواهد داد». در بند یک این پیمان که در ادامه متن پیمان آمده است تصریح شده است که نهایتاً تا سه سال پس از امضای این موافقتنامه عقب نشینی نیروهای اسرائیل به پایان خواهد رسید. این ماده بارها توسط اسرائیل در تصرف نواحی این شبه جزیره نقض شده است. «البته در این هنگام بسیاری از سرزمینهای کشورهای دیگر در خط مقدم، از جمله بلندیهای جولان سوریه و نوار غزه و کرانه باختری رود اردن کشور اردن، در اشغال اسراییل بود که در قرارداد اشارهای به پسگیریشان نشدهبود. شاید بتوان گفت که صلحی که سادات بستهبود تنها مال مصر بوده است و کاری به دیگر کشورها نداشتهاست.»
ماده دوم به مرزهای میان مصر و اسرائیل می¬پردازد و مرزهای رسمی و بین¬المللی میان مصر و فلسطین تحت قیمومیت را به رسمیت می¬شناسد. در ماده سوم اشاره شده است که «هر دو طرف متعهد میشوند که اقدامی درون اراضی تحت حاکمیت یکدیگر و توسط نیروهای تحت فرمان خود یا نیروهای تحت پوشش خود علیه شهروندان یا املاک و ممتلکات طرف دیگر که به عنوان اقدام خصومت آمیز یا اقدام جنگی یا اقدام تهدید آمیز در عرف بین الملل شناخته شده، مرتکب نشوند.»
ماده چهارم عقب نشینی نیروها را با موافقت شورای امنیت و از جمله 5 عضو دائم آن منوط می¬کند، امری که مدیریت آن با هدایت آمریکا صورت می¬گیرد. ماده پنجم به کشتیهای اسرائیلی اجازه حرکت آزاد در کانال سوئز و دریای مدیترانه را می¬دهد و تنگه تیران و خلیج عقبه از جمله گذرگاههای آبی بین¬المللی می¬شمارد. ماده ششم در چند بخش به توضیح لزوم عدم ورود طرفین به آن دسته از قراردادهای بین-المللی می¬شود که مغایر با مفاد این پیمان است. ماده هفت و هشت به اختلافات احتمالی بوجود آمده بر سر این پیمان اشاره کرده و تصریح کرده است که اختلافات بوجود آمده برسر اجرا یا تفسیر این موافقتنامه از طریق گفتوگو و مذاکره حل خواهد شد و هر دو طرف باید هیئت پرداخت غرامت تشکیل دهند. در ماده نه نیز روند لازم الاجرا شدن این پیمان و تاریخ و نسخ این پیمان اشاره می¬کند.
در ادامه متن پیمان، نه بند به توضیح بیشتر در خصوص موارد ابهامی نه ماده قبلی پرداخته است؛ بدین ترتیب که بند یک مفهوم عقب نشینی، بند دوم مرزهای نهایی، بند سوم سیستم پرواز هواپیماها، بند چهارم سیستم حرکت کشتیها، بند پنج سیستمهای هشدار دهنده، بند شش عملیات سازمان ملل متحد، بند هفت نحوه ارتباط و تماس، بند هشت احترام به نصب یابودهای جنگ و بند نه اقدامات موقت دو طرف را بیان می¬کند.
در این پیمان آمده است که با توافق دو طرف حداقل هر ماه دو بار گشتهای سازمان ملل نحوه اجرای بندهای مختلف موافقتنامه را بررسی خواهند کرد. به هرحال طبق این ۸ بند قرار بود این منافع به طرفین برسد: صحرای سینا به مصر برگردد (موضوعی که همچنان مورد مناقشه است)، به رسمیت شناختن کشور اسرائیل و تمامیت ارضی او و رابطه اقتصادی او با مصر، راه یافتنش به آبراه سوئز و غیره که دستاوردهای پیمان برای این رژیم جعلی است و تشکیل دولت خودمختار فلسطین و عقبنشینی اسرائیل که آن هم موزد مناقشه جدی قرار دارد. به همین خاطر است که امام خمینی فرمودند: «کمپ دیوید چیزى جز یک فریب و بازى سیاسى، براى ادامه تجاوز اسرائیل به مسلمین نیست.»
• تعدیل معاهده
برخی از تحلیلگران عرب در مورد امکان تعدیل در پیمان کمپ دیوید پا را فراتر از دایره سیاست محافظه¬کاری مرسی می¬گذارند. برای مثال عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه القدس العربی در مقاله¬ای در این خصوص تأکید کرد: «پیمان کمپ دیوید در حکم گاوی مقدس بود که هیچکس یارای تعرض به آن را نداشت و با این که بندهای تحقیرآمیزی از نظر امنیتی در آن مندرج بود، مصر جرئت نداشت اعتراضی به نقض حاکمیت خود بر اساس این پیمان بکند. اما اکنون همه این توافقنامه¬ها و پیمانها با بازگشت تانکها و هواپیماهای مصری به سینا بدون هرگونه رایزنی با اسرائیل، در گذر تندباد قرار گرفتهاند تا جایی که اسرائیل ِ خودسر ناچار شده است به مصر التماس کند که تانکها و هواپیماهای خود را از سینا خارج کند اما مصر هیچ توجهی به این التماسها نمیکند.»
در عالم هر عملی، عکسالعمل خاص خودش را دارد. عالم سیاست نیز مشمول این قاعده در جهان هستی است. زمانی که مقامات مصری زمزمه تعدیل یا اصلاح پیمان کمپ دیوید و یا عدم صادرات گاز به رژیم اشغالگر را بر زبان جاری کردند، مقامات اسرائیلی نیز واکنش تندی نشان دادند. برای مثال عضو کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی در واکنش به اقدام مصر برای لغو قرارداد فروش گاز به این رژیم، اشغال دوباره سیناء را خواستار شد. میخائیل بن اری از حزب اتحاد ملی با انتقاد از مصر گفت: وقت آن رسیده است که به صورت یکجانبه توافقنامه صلح با اسرائیل را نقض کرده و سفیر اسرائیل را از قاهره به تلآویو بازگردانیم. وی افزود: ارتش اسرائیل باید بار دیگر سینا را اشغال و با مصر به عنوان یک جنبش تروریستی و نه یک کشور دارای حاکمیت تعامل داشته باشد. قاهره به شرکت «ایامجی» شرکت صادرکنندهای که گاز طبیعی مصر را به اسرائیل صادر میکند اعلام کرد که این قرارداد لغو شده است.
عضو افراطی کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی میری ریگف بر استفاده از زور علیه مصر و اشغال مجدد شبه جزیره سیناء در صورت تداوم اوضاع نابسامان مرزهای مصر و فلسطین اشغالی به منظور ممانعت از نفوذ پناهجویان آفریقایی به سرزمین اشغالی را خواستار شد. روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» نیز نوشت که دولت نتانیاهو در حل این بحران روزافزون شکست خورده است و با وجود اینکه نتانیاهو از ائتلاف گسترده اعضای کنست (90 عضو) برخوردار است اما تا کنون نتوانسته است جلوی نفوذ مستمر مهاجران از سیناء را بگیرد.
اگر واقعاً دولت و ارتش مصر بخواهد به ناامنی¬ها در صحرای سینا پایان دهد این اقدام جز از طریق بازنگری در معاهده کمپ دیوید و برداشتن محدودیت¬های حاکمیتی مصر امکان پذیر نخواهد شد. در غیر اینصورت احتمال اینکه صهیونیستها و گروههای مسلح ناشناس باز بخواهند از خلأ امنیتی موجود در صحرای سینا در راستای اهداف خود استفاده کنند وجود خواهد داشت.
در این خصوص مختار نوح وکیل و از رهبران سابق اخوان المسلمین مصرگفت: فرماندهی عالی نیروهای مسلح با صدور دستور به نیروهای مسلح، فروش زمین در مناطق حساس مصر از جمله سینا را ممنوع اعلام کرده است. همچنین باراک، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، گفت: دنبال وقوع درگیری بین نظامیان ارتش این رژیم و یک گروه فلسطینی در مرز مصر مدعی شد که اوضاع امنیتی سیناء از کنترل مسئولان مصری خارج شده است. وی تصریح کرد: اوضاع امنیتی سیناء نابسامان است و کنترل این منطقه از دست مصریها خارج شده است و این نگرانکننده است، ما منتظر نتایج انتخابات مصر هستیم و امیدواریم که پیروز انتخابات به معاهده صلح پایبند باشد و تدابیر امنیتی مشترک برای توقف سریع و نهایی این حملات و برقراری امنیت اتخاذ شود.
وضعیت صحرا سینا پس از انقلاب مصر
از زمان سرنگونی رژیم حسنی مبارک در 25 ژانویه 2011 اوضاع امنیتی در صحرای سینا شاهد تغییر و تحولات و در عین حال بحرانها و تنشهای بیشماری مانند ربوده شدن افراد خارجی، بمبگذاری در لولههای انتقال گاز مصر به سرزمینهای اشغالی که تعداد آن به 14 بار رسیده و حمله به نظامیان مصری در مراکز ایست و بازرسی مرزی بود.
در واقع فقدان حاکمیت کامل مصر بر سینا و به ویژه خلأ امنیتی ناشی از انقلاب 25 ژانویه موجب افزایش توان عملیاتی و نظامی نیروهای سلفی که سابقه فعالیت دیرینه در مصر دارند، شده است.
فعالیت گروههای جهادی سلفی در صحرا سینا
شبه جزیره سینا منطقه نزدیکی به سرزمینهای اشغالی [اسرائیل] محسوب میشود، در نتیجه گروههای جهادی از این منطقه به راحتی میتوانند دست به عملیاتهای جهادی علیه رژیم صهیونیستی بزنند و این نکتهای است که هیچگاه از نظر مسئولان صهیونیستی دور نمانده و به همین دلیل است که از زمان سرنگونی رژیم مبارک به شدت از به اصطلاح نبود امنیت در این منطقه ابراز نگرانی کرده و این نگرانی را به دولت مصر هم بارها گوش زد کردهاند.
اما آیا واقعاً گروههای جهادی در صحرا سینا فعالیت میکنند؟ واقعیت امر این است که گروهها و تشکلهای جهادی – سلفی چندی سالهاست که در شبه جزیره سینا فعالیت میکنند. مهمترین این گروهها سازمان «توحید و جهاد» است که مسئولیت انفجارهای سینا در سال 2004 در شهرهای تابا و شرم الشیخ را برعهده گرفت.
رهبر سابق گروه سلفی «توحید و جهاد» در سینا فردی به نام «خمیس الملاحی» بود که توسط نیروهای امنیتی مصر در یکی از مزارع جنوب شهر العریش در می سال 2006 به قتل رسید. بسیاری معتقدند که فرمانده کنونی گروه سلفی توحید و جهاد فردی به نام «هشام السعیدنی» است که در غزه به سرمیبرد و دیگر جریان سلفی شمال سینا متأثر از افکار و اندیشههای «شکری مصطفی» نیز از وی تبعیت کرده و اعضای آن به این گروه پیوستهاند. گروه شکری مصطفی همان گروهی است که در اواخر دهه هفتاد قرن گذشته «محمد حسین الذهبی» وزیر سابق اوقاف مصر را ترور کرد.
این موضوع موجب میشود تا به این نتیجه رسید که شماری از این گروهها و تشکلهای سلفی با یکدیگر متحد شدهاند تا در چارچوب آنچه که مجلس «شورای مجاهدین در اطراف بیت المقدس» یا گروه «انصار الجهاد در سینا» نامیده میشوند، فعالیتهای هماهنگی را چه در مصر و چه در سرزمینهای اشغالی به انجام برسانند.
همچنین از اولین بیانیه مشترک انتشار یافته توسط این گروهها و تشکلهای سلفی جهادی که در 23 ژانویه 2012 منتشر شد، میتوان دریافت که آنها دارای دیدگاه و اندیشههایی بسان دیدگاهها و اندیشههای القاعده هستند، چون در این بیانیه این گروهها و تشکلهای سلفی جهادی در آن وفاداری و بیعت خویش را به «ایمن الظواهری» مرد شماره یک سازمان القاعده اعلام کردهاند. به همین دلیل گروه انصار الجهاد را باید یکی از نمونههای سازمان القاعده در داخل صحرا سینا به شمار آورد.
موضع آمریکا در قبال گروههای جهادی سلفی
فعالیت گروههای جهادی سلفی در صحرا سینا موضوعی است که مورد تأکید آمریکا نیز قرار گرفته و رسانههای آمریکایی بارها ضمن انتقال دلنگرانیهای کاخ سفید از فعالیت این گروهها در صحرا سینا که بیتردید با توجه به دیدگاهها و مواضع این گروهها برای موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی امری بسیار خطرناک به شمار میآید، اظهار کردهاند که «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه آمریکا نقشه حضور و فعالیت و انتشار این گروهها و تشکلهای جهادی را به «محمد حسن طنطاوی» رئیس سابق شورای عالی نیروهای مسلح مصر ارائه کرده و خواستار مقابله با آنها توسط قاهره شده است، ولی تصمیمی در این خصوص توسط مصر گرفته نشده است.
چرا مصر از مقابله با گروههای سلفی جهادی در سینا طفره میرود؟
عدم اقدام مصر برای مقابله با گروههای سلفی جهادی در صحرای سینا و سرکوب آنها را میتوان در چند دلیل ملاحظه کرد:
1. ساختار جغرافیایی و طبیعی حاکم بر صحرای سینا، 2. محدودیت حضور نظامی مصر در این منطقه و محدودیت استفاده از تسلیحات نظامی توسط ارتش مصر در این منطقه و 3. مهمتر از همه اعتقادات و باورهای مذهبی حاکم بر ارتش مصر که به آنها اجازه نمیدهد به مقابله با این گروهها و سرکوب آنها بپردازند.
این دلایل موجب شد تا مبارزه و مقابله ارتش مصر با تشکلهای جهادی سلفی در صحرا سینا به امر بسیار سختی تبدیل شود که این سختی ناشی از تعداد یا شمار اعضای این تشکلها و گروهها نیست، بلکه عدم سرکوب این تشکلها و گروهها ریشه در اعتقادات و باورهای حاکم بر ارتش و نیروهای مسلح مصر دارد.
این درحالی است که نباید از خاطر برد که هرگونه سرکوب و مقابله با این تشکلها و گروهها نیازمند همکاری و هماهنگی بیشتر نیروهای مسلح و ارتش مصر با ارتش رژیم صهونیستی است که با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر جامعه مصر و روند عملیات سیاسی که این کشور با آن مواجه است، این امر هم اکنون امری غیر ممکن مینماید، چون هرگونه همکاری «محمد مرسی»، رئیس جمهوری مصر با سران رژیم صهیونیستی با واکنش تند و منفی مردم مصر مواجه خواهد شد و به شدت جایگاه مردمی مرسی را در این کشور زیر سؤال خواهد برد.
از سوی دیگر این اقدام مصر بازتابی منفی بر جنبش حماس خواهد داشت و این موجب برانگیخته شدن خصومت و دشمنی فلسطینیان با مصر نیز خواهد شد.
ارتش جهادی سلفی جلجلت
ارتش فلسطینی «جلجلت» را باید یکی از تشکلهای نظامی وابسته به «ارتش اسلام» در منطقه غزه به شمار آورد که در پس تشکیل سازمان «ارتش آزادی¬بخش اسلام در سینا» قرار داشت. مهمترین هدف این ارتش تأسیس امارتی اسلامی وابسته به سازمان القاعده در صحرا سینا بود و نیروهای آن آموزشهای نظامی مورد نیاز و لازم خود را در غزه و سینا دیده بودند.
گزارش امنیتی منتشره در یکی از روزنامههای عربی به این نکته اشاره میکند که اعضای ارتش «جلجلت» در پس تشکیل سازمان القاعده در سینا قرار دارد و این ارتش را باید مهمترین عامل در تشکیل سازمان القاعده در صحرا سینا برشمرد.
برخی منابع اظهار میکنند که فرماندهی این ارتش هم اکنون در دست فردی به نام «ابو زعبل» است که پس از فرار از زندان رهبری این گروه را در صحرا سینا در دست دارد.
این اطلاعاتی است که مورد تأیید 15 فرد بازداشت شده (13 فلسطینی و دو مصری) در جریان حمله به مرکز شماره دو پلیس شهر «العریش» در روز 29 جولای 2011 نیز قرار گرفته است.
این افراد بازداشت شده اعتراف کردند که آموزشهای نظامی خود را در پایگاههای نظامی العریش دیدهاند و حدود 1500 فلسطینی از نوار غزه به این پایگاههای نظامی آمده بودند تا آموزشهای لازم جهت کار با سلاحهای سنگین و سبک را فرا بگیرند. همچنین 500 مجاهد مصری نیز به آنها ملحق شده بودند تا نیروهای ارتش و پلیس مصر را از شبه جزیره سینا بیرون کنند.
جزئیات حمله به رفح
حمله تروریستی که 5 آگوست سال گذشته در رفح به وقوع پیوست و به دنبال آن 16 نظامی مصری کشته و 7 نظامی دیگر زخمی شدند، سؤالات بسیاری را درباره هویت و تابعیت مجریان عملیات آن مطرح کرد.
سرلشکر «حسام سویلم» کارشناس مسائل نظامی و استراتژیک مصری در این خصوص چنین میگوید: علاوه بر «مجلس شورای مجاهدین» یا «اطرافیان بیت المقدس» در حال حاضر گروههای جهادی سلفی بیشماری در صحرای سینا فعالیت میکنند که مهمترین هدف خود را عمل به شریعت اعلام کردهاند. وی میافزاید: این گروهها و تشکلهای جهادی سلفی کسانی را که به اعتقاد آنها به شریعت عمل نمیکنند به قتل میرسانند.
گروه سلفی تکفیری پرچمهای سیاه
سرلشکر حسام سویلم در این میان به گروه دیگری از سلفیهای جهادی در صحرای سینا اشاره میکند که تحت عنوان گروه «پرچمهای سیاه» (رایات السوداء) فعالیت خود را پس از پیروزی انقلاب مصر در 25 ژانویه 2011 در مصر آغاز کردهاند و هدف فعالیتهای آنها نظامیان و سربازان مصری هستند.
این سرلشکر ارتش مصر تأکید میکند: حمله به خطوط انتقال گاز صحرای سینا که گاز مصر را به سرزمینهای اشغالی [اسرائیل] منتقل میکند، محبوبیت و جایگاه گروههای سلفی جهادی را به شدت در میان ساکنان صحرای سینا افزایش داده و همین موجب افزایش فعالیت این گروهها و دامنه این فعالیتها شده است. این کارشناس مسائل نظامی و استراتژیک مصری میگوید که تنها 48 ساعت قبل از حمله تروریستی به رفح، حماس از طریق «هشام ساعدنی» یکی از رهبران سلفی جهادی و ملقب به «ابو ولید مقدسی» از موضوع آگاه شده است.
سویلم میگوید: ابو ولید مقدسی یکی از بنیانگذاران جنبش توحید و جهاد سلفی در صحرای سینا است که مجری عملیاتهایی چون تابا و دهب و شرم الشیخ است و بعد از فرو ریختن دیوار رفح و غزه در سال 2008 مصر را ترک کرد و راهی نوار غزه شد. وی تا سال 2010 در نوار غزه به سر میبرد تا اینکه در این سال مقامات وقت مصر خواستار تحویل وی شده بودند، ولی حماس تحویل وی به مصر را نپذیرفت. وی در ماه اوت 2012 وارد سینا شد.
از سوی دیگر سرلشکر «سامح سیف» کارشناس مسائل امنیتی و استراتژیک مصر و رئیس مرکز مطالعات سیاسی و امنیتی جمهوری این کشور درباره روند تحقیقات درباره حادثه رفح میگوید: از میان آسیبدیدگان حادثه یک نظامی مصری مشاهده میشد که از مرگ نجات یافته بود. وی در شهادتهایش تأکید کرد که عاملان جنایت با دو خودرو به مرکز پلیس یورش آوردند. آنها نقاب به صورت زده بودند و برخی از آنها لباس سیاه بر تن داشتند و سپس در حالیکه فریاد «الله اکبر .. الله اکبر ای خائن» را سرمیدادند، به طرف نظامیان مصری تیراندازی کردند.
این کارشناس مسائل امنیتی و استراتژیک مصر میگوید: اظهارات خطرناک این شاهد حادثه ثابت میکند که عاملان جنایت از گروههای سلفی جهادی منطقه و یا شاید غزه بودهاند که از طریق تونلهای موجود بین نوار غزه و صحرای سینا وارد منطقه شده و به این مرکز حمله کردهاند. این درحالی است که یکی از اعضای این گروه با انتشار فیلمی در پایگاههای اجتماعی اینترنتی نحوه اجرای عملیات بمبگذاری در خط لوله گاز سینا را به تصویر میکشد که تشابه بسیاری با نحوه کشتار رفح دارد و این موضوع این احتمال را تقویت میکند که این کشتار توسط همین گروهها صورت گرفته باشد.
واکنش آمریکا درباره حضور القاعده در سینا
روزنامه صهیونیستی «جیرو زالیم پست» در گزارشی که در پایگاه اینترنتی خود منتشر کرد، نوشت: دو تروریست جهادی چندی پیش پس از فرار از یکی از پایگاههای ارتش مصر وارد سرزمینهای اشغالی شده و دو دستگاه جیپ زرهی ارتش اسرائیل را سرقت کردند. این روزنامه صهیونیستی با اشاره به انفجار یکی از خودروها مینویسد که یکی از خودروهای سرقت شده هنگام عبور از جاده «کرم شالوم» به دلیل مورد حمله واقع شدن از سوی ارتش اسرائیل منفجر شد. بنابر اظهار جیروزالیم پست خودرو دیگر موفق به عبور از مرزها شد و این موضوعی است که به شدت نگرانی مقامات اسرائیلی را فراهم کرده است.
این روزنامه صهیونیستی با اشاره به حادثه سینا و ابراز خوشحالی از این حادثه به اظهارات «ایهود باراک» وزیر سابق جنگ اسرائیل اشاره میکند که ابراز امیدواری کرده بود این حمله تروریستی هشداری برای مصر قلمداد شود تا راهکاری جدیتر در برابر گروههای جهادی فعال در صحرا سینا اتخاذ کند.
به این ترتیب ملاحظه میشود که رژیم صهیونیستی حضور و فعالیت این گروههای سلفی جهادی را بزرگترین خطر برای موجودیت و امنیت خویش به شمار میآورد و به هر طریق ممکن تلاش میکند تا طرف مصری را به سرکوب این جنبشها وادار سازد و در همین راستا بود که عملیات تخریب تونلهای ارتباطی بین نوار غزه و مصر به اجرا گذاشته شد.
افشاگریهای رئیس مرکز تحقیقات مصری یافا
اما «رفعت سید احمد» رئیس مرکز تحقیقات «یافا» مصر سخنی دیگری از صحرا سینا میگوید. چراکه وی معتقد است که توطئهای بزرگ برای این منطقه در تدارک است که گروههای سلفی جهادی دستاویزی بیش برای اجرای این توطئه نیستند.
سید احمد معتقد است در حالیکه گروهها و جریانهای سیاسی مختلف مصر در داخل درگیر اموری چون همهپرسی قانون اساسی و متمم صادره توسط رئیس جمهوری مصر هستند، از آن طرف دستهای صهیونیستی در کار هستند تا زمینه جدایی صحرای سینا از مصر را فراهم کنند و این امر را با برهم زدن رابطه عمیق حماس و قاهره یا بسیار بزرگ جلوه دادن فعالیت گروههای سلفی جهادی و مشابه آن دنبال میکنند. اما آنچه مورد تأکید رئیس مرکز تحقیقات یافا قرار گرفته، حمایت کشورهایی چون عربستان سعودی و قطر از این گروههای سلفی جهادی است که بنابر اظهار وی 5 هزار نفر یعنی 1٪ جمعیت ساکنان صحرا سینا را تشکیل میدهند.
سید احمد با بیان اینکه یک درصد جمعیت منطقهای توانایی انجام چه اقدامات خطرناکی را میتوانند داشته باشند که اینگونه رژیم صهیونیستی را به واهمه انداخته و موجب جار و جنجال آن درباره این گروهها و تشکلها شده تأکید میکند که رژیم صهیونیستی تلاش میکند با بیان در معرض تهدید قرار گرفتن امنیت و موجودیت این رژیم حضور نظامی خود در صحرا سینا را توجیه کند.
در این ارتباط عربستان سعودی و قطر نیز تلاش دارند، با حمایتهای مالی و نظامی گسترده از این گروهها و تشکلها آنها را هر روز بیش از پیش قدرتمند کنند تا توجیهکننده ادعاهای رژیم صهیونیستی درباره این گروهها و تشکلها و فراهم کننده زمینه حضور نظامی آنها در صحرای سینا باشند.
همچنین سید احمد در ادامه افشاگریهایش اظهار میکند: در حالیکه رژیم صهیونیستی حملات خود را در نوار غزه طی تجاوز اخیرش به این منطقه ادامه میداد و هر روز شماری از فلسطینیان را به خاک و خون میکشید، از آن طرف منابع آگاه سیاسی در صحرای سینا از اقدام تلآویو و واشنگتن در حمایت مالی و نظامی از گروههای جهادی سلفی در صحرای سینا خبر میدهند تا این گروهها را به حمایت از حماس وادارند و امنیت رژیم صهیونیستی را بیش از پیش در معرض تهدید و خطر جلوه دهند.
این منابع حتی اظهار میکنند که تمام بمبگذاریها و کشتارهای صورت گرفته در صحرای سینا با آگاهی و اطلاع تلآویو و واشنگتن انجام شده است.
نتیجهگیری
منطقه صحرای سینا میتواند خاستگاهی بسیار مهم برای گروهها و تشکلهای سلفی جهادی باشد که بیتردید موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی را به شدت به خطر میاندازند.
این نکتهای است که از دید رژیم صهیونیستی و آمریکا هیچگاه دور نمانده است، به همین دلیل در حال حاضر صهیونیستها و آمریکاییها در خفا با حمایت از این گروهها و تشکلها و قدرت بخشیدن به آنها خطر آنها را برای منطقه و البته رژیم صهیونیستی بسیار بزرگتر از آنچه هست، جلوه دهند تا به بهانه ناتوانی قاهره در سرکوب این تشکلها و گروهها زمینه حضور نظامی خویش در صحرا سینا و جدایی آن از مصر را فراهم کنند.
منبع: مشرق
نظرات (۰)
هنوز نظری ثبت نشده است، اولین نظر را شما ثبت کنید!