«عهد» باطن همه اعمال و اقوال فردی و جمعی است؛ حتّی اگر بر پهنه هیچ کاغذ یا عهدنامهای نیامده باشد. بیعهد هیچ حادثهای اتّفاق نمیافتد. هیچ حرکت بزرگی به وجود نمیآید. آدمی میتواند عهد ببندد بههمانسان که میتواند عهد بگسلد؛ یعنی قدرت اختیار، این امکان را برای او فراهم آورده است. هریک از فرهنگها و تمدّنهای سترگ نیز صورت بیرونی «عهد»ی خاصّند که با مطالعة جدّی (و نه سرسری که موجب بروز غفلت و یا شیفتگی شود) در آن فرهنگ یا تمدّن کشف میشوند و ماهیت و باطن آن فرهنگ یا تمدّن را نشان میدهند.